تاثیر اپیدمی بر کسبوکارها
همهگیری ویروس کرونا تغییرات زیادی در دنیا به همراه داشت. شرایط حال حاضر برای کسبوکارها مانند گذشته نیست و دستخوش تغییرات زیادی شده است. تا حدی که دیگر استراتژیها برای پساکرونا کارساز نیستند. برای اکثریت کسبوکارها زمان آنست برای جلوگیری از حذف بیرحمانه از صحنه رقابت حضوری جدیدتر در دنیای دیجیتال داشته باشند. اینجاست که راه حلهای جدید به کمک کسبوکارها میآیند. در این مقاله سعی میکنیم راه حلهایی را ارائه دهیم که بتوان در دوران پسا کرونا کسبوکار خود را حفظ کنید.
ما با یک اپیدیمی، اختلالات در زنجیرۀ تامین محصولات و تورم مواجه هستیم و همچنان این ناآرامیهای اجتماعی ادامه دارد.با توجه به رصد شرایط فعلی کسبکارها در این مقاله ده مورد مهم که در چند سال آینده بر تیم های بازاریابی و رهبران تأثیر می گذارند را مطرح میکنیم.
شماره ۱۰. بازاریابی لحظهای (Micro-moment marketing)
در نظر بگیرید که چه اتفاقی میافتد اگر دیگر شکلات، خوراکیها و لوازم جانبی و نوشیدنیها را در فروشگاه و صف خرید تهیه نکنیم؟ این سوال همیشه برای کسبوکارها مطرح بوده است که چگونه میتوانیم از طریق بسترهای دنیای دیجیتالی خرید سریع را ایجاد کنیم.
در دنیای بازاریابی دیجیتال مدتها است که سیستم ریکامندر یا توصیهگر وجود دارد. اما مصرف کنندگان خود را با الگوهای خرید محدودی که برگرفته از چند از سایت بزرگ بوده است خود را وفق داده اند. در طول بزرگ آنلاین شدن کسبوکارها مارکترها همواره در تلاش برای بازتعریف موتور بازاریابی درون فروشگاهی هستند که خریداران را به امتحان یک نام تجاری جدید سوق میدهد.
به گفتۀ Accenture “الگوهای جدید در رفتار خرید مشتریان باعث ایجاد هزینه برای خردهفروشان ایجاد میکند وهزینههایی جدید را برای خدمات به همراه دارد.” این روند شامل کسبوکارهای مدل B2B نیز می شود. در گذشته رویدادهای حضوری B2B باعث خرید آزمایشی جدید فوق العادهای از طریق غرفهها یا اهدای جوایز شد. میتوان گفت در واقع هر صنعتی باید در چند سال آینده کتاب بازاریابی تجاری جدید خود را دوباره تعریف کند. رویدادهای حضوری مدلهای B2B باعث رقم خوردن خرید آزمایشی جدید فوق العادهای از طریق غرفه ها یا جوایز در گذشته شد. هر صنعتی باید در چند سال آینده کتاب بازاریابی تجاری جدید خود را دوباره تعریف کند. در واقع برخی کسبوکارها ممکن است انواع جدیدی از لحظههای خرید (shoppable moments) در دنیای دیجیتالی را پیدا کنند. دیگران ممکن است به خدمات صندوق اشتراک روی بیاورند تا آزمایش های جدیدی را انجام دهند. پس باید منتظر باشیم و آماده شویم تا کسبوکارها خود را به سمت بسترهای دیجیتالی که برای سرمایه گذاری روی فرصتهای خریدی که ممکن است تنها چند ثانیه طول بکشد، هدایت کنیم.
در بازریابی لحظهای Micro-moment marketing نیاز است که قابلیتهای اساسی موارد زیر را ایجاد و هماهنگ کنید:
• هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشینی (ML)
• پلت فرم های داده مشتری (CDP)
• نرم افزار اتوماسیون بازاریابی
شماره ۹: سواد داده Data literacy
هیچ وقت به این اندازه مصرف کنندگان، کارفرمایان، رسانهها و دولت ها وارد حوزه آمار نشده بودند. اما پس از طوفان دادهها و تجزیه و تحلیلت نتایج برای مصرف کنندگان و کارمندان یکسان بوده است. سردرگمی، درگیری، و درخواست های “خطا” به دلیل دادههایی که به هر سمتی متمایل شده و به عنوان دلیلی برای حمایت از یک دیدگاه خاص استفاده میشوند. باید این را در نظر داشت که آمارها دستکاری میشوند پس دادهها همیشه ثابت و قابل اعتماد نیستند. احتمالاً مصرف کنندگان به تحلیل گران دادههای پیچیدهتری میدهند. بنابراین تجزیه و تحلیل دادهها که به عنوان هر مدرک به آنها استاد میشود به بررسی دقیقتری نسب به قبل نیاز خواهند داشت. دیگر مهارتهای تجزیه و تحلیل دادهها به عنوان یک تخصص در هر کسب و کاری نیست.
در بازاریابی دیجیتال مهارت های تجزیه و تحلیل داده ها دیگر یک تخصص برای هر کسب و کاری نیست. آن ها یک شایستگی اصلی برای اقتصاد دیجیتال هستند. کارشناسان روند IDC بر این باورند که کارفرمایان منابع قابل توجهی را صرف آموزش همه کارکنان برای درک داده ها برای شناسایی اطلاعات نادرست یا تأثیرگذاری بر تصمیم گیری از طریق داده های نادرست می کنند. بنابراین تجزیه و تحلیل داده ها که به عنوان هر مدرکی استفاده می شود، آستانه بررسی دقیق تری نسبت به قبل خواهد داشت.
آمارها دستکاری می شوند و افراد بیشتری متوجه می شوند که داده ها همیشه ثابت و قابل اعتماد نیستند. احتمالاً مصرف کنندگان به تحلیل گران داده پیچیده تری تبدیل می شوند، بنابراین تجزیه و تحلیل داده ها که به عنوان هر مدرکی استفاده می شود، آستانه بررسی دقیق تری نسبت به قبل خواهد داشت. مهارت های تجزیه و تحلیل داده ها دیگر یک تخصص برای هر کسب و کاری نیست. در واقع این یک توانمندی اصلی و شاخص در دنیای اقتصاد دیجیتالی است.
آن ها یک شایستگی اصلی برای اقتصاد دیجیتال هستند. کارشناسان روند IDC بر این باورند که کارفرمایان منابع قابل توجهی را صرف آموزش همه کارکنان برای درک داده ها برای شناسایی اطلاعات نادرست یا تأثیرگذاری بر تصمیم گیری از طریق داده های نادرست می کنند. کارشناسان بر این باورند که کارفرمایان منابع قابل توجهی را صرف آموزش کارکنان میکنند اما در واقع هزینه برای درک دادههایی میشود که اطلاعات نادرست میدهند. این اطلاعات نادرست باعث تصمیات نادرست میشوند. پس رهبران و مدیران تجاری بایدبا آمادگی بیشتری دادههای خود را اثبات کنند. و کسبوکارهایی کهدر آموزش سواد داده سرمایه گذاری نمی کنند در ارتقای فرهنگ دادههای سازمانی شکست میخورند و در معرض خطر افزایش رقابت یا کاهش رضایت مشتری هستند.
آنها همچنین باید آمادگی بیشتری برای اثبات آمار خود به مصرف کنندگان داشته باشند. رهبران تجاری که در آموزش سواد داده سرمایه گذاری نمی کنند ، در ارتقای فرهنگ داده های سازمانی شکست می خورند و در معرض خطر افزایش رقابت یا کاهش رضایت مشتری هستند.
شماره ۸ : بدهی فنی
Customer experience ها همیشه مورد حذف انبارها و یکپارچه سازی داده ها در تمام عملکردهای تجاری صحبت می کنند. اما اغلب نمیتوانند این الزامات را به ارزش واقعی کسب و کار پیوند دهند. زیرا در این سطح سازگاری یک اصطلاح گسترده است که نمی توان آن را با جزئیات شفاف کرد. این سازگاری میتواند شامل ثبات در آنچه در هر بستر ارائه میدهید ، نحوه ارتباط شما با مشتری، نحوه استفاده از بسترهای خود برای حفظ رکورد دوم ، و میزان خدمات و پشتیبانی شما از هر چیزی که کسب و کارتان می فروشد را شامل می شود. در واقع این مورد چالش برانگیزترین تحول دنیای دیجیتالی ضروری است. با این حال ، مهم ترین عنصر تجربه آنها برای مصرف کنندگان است.
در بازاریابی دیجیتال بزرگترین مانع برای customer experiences ها که ثبات مورد انتظار تنیجه کار آنهاست بدهی فنی است. Technical Debt اصطلاحی دنیای کسبوکارهای دیجیتال مطرح است و بدین معنی است که که طی آن به جای صَرف زمان زیاد و یافتن درستترین و بهترین راهحل در حین اجرا، یک راهحل آسان و فوری را برای حل موقت یک مسئله به کار میگیرد و در عوض متعهد میگردد که در آینده و پس از تکمیلعملیات ، زمانی را برای یافتن راهحلی اصولیتر و حتی تغییر بخشی از بخشها جهت جایگزین نمودن راهحل درست با راهحل موقت صرف نماید. دگرگونی سریع دنیای دیجیتالی بدهی های فنی را افزایش داده است و کسب و کارها را مجبور میکند تا این بدهی را در سال های آینده کاهش دهند.
بنابراین کسبوکارها به زیرساخت های خود عمیقتر نگاه کنند. با نگاهی عمیقتر در واقع کسبوکارها قادر خواهند بود موانع و مسدود کننندهای رسیدن به سازگاری را حذف کنند. همچنین جایگزینی برای فناوری قدیمیتر، بیش از حد مقاوم یا کمتوانتر که در سیستم خود دارند را ارائه دهند.
تکنولوژی اطلاعات با طبقه بندی فناوری بازاریابی دیجیتال در واقع یک مشکل بدهی فنی بسیار بزرگتر ایجاد کرده است. در نتیجه، تیمهای بازاریابی راهحلهایی با قابلیت کمتر اما آسانتر پیادهسازی میکنند که نیازی به پشتیبانی از فناوری اطلاعات نداشتند. در واقع بابد با با بازاریابی برای توسعه برنامههای انتقالی جهت ارتقاء پلتفرم های بازاریابی که استانداردهای مورد نیاز یک زیرساخت فناوری مدرن و حیاتی تجاری را برآورده می کنند، همکاری کنند.
شماره ۷ : ظهور اینفلوئنسرهای واقعی
اینفلوئنسرهای شبکههای اجتماعی از توانایی سلبریتیها برای انتقال مشتریان از یک شرکت به شرکت دیگر سبقت گرفتهاند. در حین حال در طول همه گیری کرونا مصرف کنندگان از اینفلوئنسرهای اجتماعی تظاهرکننده و غیرواقعی دور شدند و کسانی را که از طریق شبکههای اجتماعی درآمد کسب میکردند را رها نمودند. اینجا بود که نقص کار مشخص شد. اکنون، این اینفلوئنسرها به ناظران شرکتها و «اینفلوئنسرهای واقعی» تبدیل شدهاند که به جایی معرفی محصولات به توسعه ایدهها میپردازند.
یکی از زمینه هایی که کسب وکارها به سمت ترندها گرایش پیدا می کنند، همسویی با یک «علت» است. بازاریابی علت شامل همکاری بین یک تجارت انتفاعی و یک سازمان غیرانتفاعی برای برای منافع مشترکهمکاری میکنند. بازاریابی علتی همچنین می تواند به کمپین های اجتماعی یا خیریه ای که توسط برند ها و کسبوکارها انجام می شود اشاره کند. به طور معمول، ارتباط یک برند با یک سازمان غیرانتفاعی، مسئولیت اجتماعی شرکتی آنها را افزایش میدهد. اینجاست که بازاریابان به سرعت با ابتکارات «سبز» یا سایر چالشهای اجتماعی را وارد کرد نفعالیت های آگاهی بخشی خود کرده و خود را متمایز میکنند.
متأسفانه، بسیاری از شرکتها به بازاریابی دیجیتال مبتنی بر مسئولیتهای اجتماعی توجه نمیکنند و اینفلوئنسرها در مسیر دوگانگی قدم برمیدارند. نهایتا با رویکرد تصویر برند را برای سالهای آینده مخدوش میکنند. میریان و رهبران کسبوکار باید از فکر کردن به اهداف و مسئولیتهای اجتماعی به عنوان یک ویژگی دست بردارند و آن را به عنوان یک علاقه نگاه کنند. با این رویکرد کسب و کارها به تغییرات واقعی دست خواهند یافت و در نهایت بدون استفاده از یک موج اجتماعی مشتریان خود را جذب خواهند نمود.
شماره ۶ : حرکت روبه عدم رشد
یک راه منطقی برای افزایش اولویتهای زیست بوم مصرف کننده پایدار در جامعه افزایش علاقه به تعمیر، بازیافت، و زندگی ساده خواهد بود. بسیاری از مصرف کنندگان در طول همه گیری مشغول خانه تکانی و مرتب کردن بوده اند یا به سبک زندگی کدورکاری روی آورده اند. کسب و کارها همچنین فضای تجاری خود را کاهش داده اند و برخی از شرکت ها به طور کامل تعطیل شده اند و انبوهی از وسایل، لوازم و تجهیزات اداری باقی ماندهاند. با توجه به محدودیت های تورم و عرضه که پیش بینی می شود تا سال ۲۰۲۲ ادامه یابد، مصرف کنندگان و کسب و کارها کمتر بودجه ای برای خرید کالاهای جدید خواهند داشت.
برندهایی که از هنجارهای منسوخ و الگوهای طراحی محدودکننده خود را رها میکنن، همانهایی هستند که بمتمایز میشوند. با پرورش نبوغ خلاق کارمندان و مصرف کنندگان، برندها راه های جدیدی برای ایجاد نوآوری، ایجاد تمایز و ایجاد استراتژی هایی با ارزش سرمایه گذاری در سال آینده پیدا خواهند کرد.
شماره ۴ : خریداران بتا BETA
اصطلاح بتا BETA برگرفته از عبارت Silicon Valley است که برای توصیف نوعی انتشار نرم افزار ناتمام به کار می رود. این نوع جدید از کارگران کم کم نقش مهمی در تصمیم گیری های خرید کسب وکار پیدا می کنند و با این ویژگیها تعریف می شوند:
- مبهم و تیره و تار : گروهی به شدت دیجیتال محور که در یک زنجیره با ثبات بین حرفهای بودن و داشتن زندگی شخص زندگی میکنند.
- در حال تکامل : این افراد تمرکز زیادی روی ارتقا خود و منطبق شدنشان با نوآوری ، تولید محتوا و بهینه سازی محیط کار با ابزارهای جدید خود دارند. آن ها خود را سازگار و انعطاف پذیر می دانند.
- Tech-Native ها : شغل آن ها از زمانی شروع شد که مشاغل دیجیتال، شبکههای اجتماعی، کلان دادهها، مدل های کسب وکار مخرب و فرهنگ گوشیهای هوشمند به عنوان یک هنجار شناخته میشدند. آنها در اپلیکیشنها بزرگ شدهاند، بنابراین انتظار سطح یکسانی از UX و سهولت استفاده در راه حل های حرفه ای خود را دارند و در رسانه های کم تر سنتی مانند پیام رسانها، ویدئو و شبکههای اجتماعی ارتباط برقرار می کنند.
- فعالان آنها هدفمند هستند و نگرانیهایی از جمله محیط زیست و برابری جنسیتی دارند. آنها از برندها و کارفرمایان انتظار دارند که ارزش های آنها را منعکس کنند، و در جستجوی فروشندگان مدل B2B هستند
موفقیت ممکن است برای همه اهمیت داشته باشد، اما BETA ها نحوه دستیابی به موفقیت را مجدداً مرور میکنند . بتاها مجذوب سفارشی سازی در طراحی و ظاهر هستند (که سایر گروه ها آن را ضروری نمی دانند). اشتیاق BETA ها برای آزمایش رویکردهای مختلف در خود فرآیند استخدام کاملا مشهود است.
مشتریان BETA پشتوانه فروش B2B هستند. بنابراین درک نحوه ایجاد انگیزه و جذابیت برای این نوع خریداران بسیار مهم است. هنگام تحقیق در مورد یک نام تجاری یا خدمات جدید، آنها به همان اندازه به گزارش های تحلیلگر، بررسی های همتایان، و منابع داخلی جامعه خود نگاه میکنند. آنها به رویکردهای سنتی فروش مانند جلسات حضوری یا تماس های فروش غیرحضوری واکنش نشان نمیدهند. این احتمال وجود دارد که برندهای B2B آنها را نبینند یا متوجه شوند که چه زمانی باعث شده مشتریان از برندها فاصله بگیرند.
شماره ۳ : مجازی متا یا NFT (توکنهای غیرقابل تعویض)
مقدار زیادی از تبلیغات وجود دارد که تا چند سال دیگر واقعی نخواهد شد. این روند به سمت واقعیت مجازی گرایش دارد. در این شرایط برندها تشویق میشوند تا حضور خود در محیط های مجازی و عرصههای جدی این حوزه را افزایش دهند. با این حال IDC معتقد است که برلی رسیدن به ارزشی بالا در زمانی کوتاه لازم است که انسان های واقعی در محیط های دیجیتالی و بالعکس با یکدیگر ترکیب شوند. اکثر ناظران روند این گرایش را به سمت واقعیت مجازی می نامند و برندها را تشویق می کنند تا حضور و ارتباطات خود را در محیط های مجازی جدید و عرصه های ورزش های الکترونیکی توسعه دهند. با این حال، IDC ارزش بالاتر و روند کوتاه مدت را که مستلزم ادغام انسان های واقعی در محیط های دیجیتالی است و بالعکس، فرا می خواند.
شماره ۲ : مدل C2C و A2A
در بازاریابی دیجیتال و مدل مشتری به مشتری (C۲C)به پلتفرم های جدیدی اشاره دارد که به مشتریان کمک میکند تا با سایر مشتریان دیگر برای برقراری ارتباط یا تجارت کالا یا خدمات (به عنوان مثال، اوبر و اتسی)ارتباط برقرار کنند. بنابراین برای کسبکارها سهولت بخشیدن به این تعاملات ، تراکنشها و بسترهای تجارت الکترونیک ارزشمند خواهد بود.
ترندفورس پیش بینی می کند که حوزه های C۲C شاهد رشد بسیار زیادی خواهند بود. اقتصاد C۲C همچنین گرایش مستقیم به مصرف کننده در B۲B را امکان پذیر میکند و واسطه های سنتی در زنجیره تامین مانند خرده فروشان، عمده فروشان، توزیع کنندگان و تبلیغ کنندگان را برای ارتباط مستقیم با مصرف کننده نهایی کنار می گذارد. در راستای همین دیدگاه غول خرده فروشی سوئدی گروه H&M سرویس Treadler را راه اندازی کرد که به کسب وکارهای دیگر این فرصت را میدهد تا به زنجیره تامین جهانی، تخصص و مشارکتهای تامین کنندگان دسترسی داشته باشند. C۲C و بازاریابی همه جانبه، مفهوم B۲C و B۲B را منسوخ خواهد کرد. بازاریابی همه جانبه به چه معنی است؟ به جای B۲B و B۲C، مخاطبان را با نقطه ضعفها و راه حل هایی که ارائه می دهید، از بین میبرد. در سال های اخیر شاهد تقلید زیاد محتوای B۲B از B۲C بودهایم. این روند نیز که به طور قابل توجهی با همه گیری جهانی کرونا سرعت گرفت. جهان در سال ۲۰۲۰ شاهد فراتر رفتن خرید آنلاین از ۹۰۰ میلیارد دلار بود. هم B۲B و هم B۲C آنلاین تر شدهاند. بنابراین نیازمند تاکتیک های مشابه در واقعیت، انسانی و ارائه ارزش واقعی است.
نتیجه، هزینههای انسانی را برای برآورده کردن خواستههایی که تجارب بهینه مشتری نیاز دارند، تسریع کرد. کار به جایی رسید که بسیاری از کارمندان به سادگی استعفا دادند. کسبوکارها در برابر هزینههای انسانی راحتی و تأثیرات ناشی از آن بر شرایط کاری کارکنان و پیمانکاران، واکنش منفی را احساس میکنند.
ما انتظار داریم که کسب و کارها ، ربات ها و تکنولوژی های هوشمند را به طور همزمان با یکدیگر ترکیب شوند:
- کمبود نیروی انسانی
- نگرانی های تجربه کارمندان (EX)
- افزایش غرامت
- فشارهای نظارتی
بازارهای مالی به رشد فزاینده اشتغال انسانی و سرمایه گذاری مجدد به سمت اتوماسیون هوشمند در حرکت خواهند بود تا بسیاری از شکاف های استعداد در سطوح و نقش های مختلف را پر کنند و در عین حال به بهره وری و کیفیتدست پیدا کنند. ترس از اتوماسیون براب کارگران تاریخی خواهد بود. کسب و کارها با رها کردن به صورت بیپروایی به سمت اتوماسیون شدن پیش خواهند رفت. تحول دیجیتال به بحث های زیرساخت، بهداشت داده و قابلیت همکاری نیر خواهد پرداخت.