هر سال، نحوه درک و ارتباط ما با مصرف کنندگان تغییر می کند. سالها پیش، ما مستقیماً با مردم صحبت میکردیم و مشکلات را حل میکردیم و در عین حال از آنها برای سخنان محبتآمیزشان تشکر میکردیم. اگر کسی تجربه منفی داشت، این خبر را به دوستانش منتقل می کرد و این روی برند تأثیر می گذاشت. حالا همه چیز دیجیتال است. صرف نظر از سن یا هر عامل دیگری، افراد کانال هایی دارند که از طریق آن می توانند افکار خود را در مورد یک شرکت منتشر کنند و مخاطب را به دست آورند.
اگرچه این ممکن است در ابتدا یک فکر ترسناک به نظر برسد، اما به سادگی به این معنی است که شما باید در هر مرحله از چرخه عمر برند خود به هوش مصرف کننده توجه بیشتری داشته باشید. با استفاده از فناوریهایی مانند هوش مصنوعی و یادگیری ماشین، کسبوکارها باید مشتری را در اولویت قرار دهند و اطمینان حاصل کنند که خدمات همیشه نیازهای در حال تکامل آنها را برآورده میکند.
اگر برخی از موفق ترین برندهای جهانی مانند دیزنی و نایک را در نظر بگیرید، آنها توجه زیادی به مصرف کنندگان خود دارند و دقیقاً درک می کنند که در هر لحظه به چه چیزی نیاز دارند.
هوش مصرف کننده چیست؟
به طور خلاصه، هوش مصرف کننده فرآیند درک داده هایی است که مشتریان و تجربیات آنها را احاطه می کند. با تجزیه و تحلیل جریان های بی پایان اطلاعات، ایجاد بینشی است که منجر به درک بهتر مصرف کنندگان می شود. این روزها با هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی، این فرآیند جان تازهای به خود گرفته است زیرا فناوری میلیونها نقطه داده را تجزیه و تحلیل میکند تا بینشهای عملی ایجاد کند.
بسته به اهدافتان، ممکن است از هوش مصرفکننده برای راهاندازی محصولات بهتر، کمپینهای تبلیغاتی مؤثرتر یا پیشروی از رقبا استفاده کنید. با این حال، یک چیز قطعی است، هدف افزایش تجربه مشتری است.
اهمیت هوش مصرف کننده:
مشتریان در مورد موفقیت یک کسب و کار تصمیم می گیرند، اگر کسی از درب یک رستوران جدید وارد نشود، صورتحساب های آن را پرداخت نمی کند و ظرف چند هفته تعطیل می شود. بنابراین، نیاز فزاینده ای برای کسب و کارها وجود دارد که مشتریان خود را درک کنند و با آنها طنین انداز و همراه شوند (به ویژه در این محیط پس از همه گیری)
با ابزار هوش مصرفکننده و هوش مصنوعی، میتوانید بهطور مداوم مصرفکنندگان و رفتارهای آنها را تجزیه و تحلیل کنید. همانطور که در مورد نیازهای افرادی که کسب و کار شما را زنده نگه می دارند یاد می گیرید، به عنوان یک تجارت چابک تر و مشتری مدار می شوید.
در اوج همهگیری، کسبوکارهای پاسخگو شانس بسیار بهتری برای همگام شدن با تقاضاهای در حال تغییر مشتریان داشتند. به نوبه خود، تنها کسانی که روی هوش مصرف کننده سرمایه گذاری کرده اند، ماهیت پاسخگوی مورد نیاز را داشتند. همانطور که به آنچه در مورد برند گفته می شود گوش می دهید و مصرف کنندگان را درک می کنید، تصمیمات بهتری در زمان واقعی می گیرید. به طور ناگهانی، درک چالش های اصلی مصرف کنندگان و چگونگی کمک به آنها برای غلبه بر این چالش ها امکان پذیر است.
هوش مصرف کننده در مقابل تحقیقات بازار:
در این مرحله، ممکن است تعجب کنید که چرا تحقیقات بازار پس از چندین سال به عنوان یک شریک قابل اعتماد کنار گذاشته می شود. چرا هوش مصرف کننده این جایگاه را در اختیار گرفته است؟ اولاً، توجیه هزینههایی که برای تحقیقات بازار سنتی انجام میشود، با توجه به نیاز به بینشهای عملی در زمان واقعی، دشوار است. یک بار دیگر، ما به همهگیری بازمیگردیم زیرا اکثر کسبوکارها هنگام تلاش برای کاهش هزینهها، ابتدا هزینههای تحقیقات بازار را کاهش میدهند. هوش مصرف کننده فرصتی برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد مخاطب با کسری از هزینه قبلی فراهم می کند.
علاوه بر این، اشکال سنتیتر تحقیقات بازار منسوخ شدهاند. آنها به گذشته نگاه می کنند و سعی می کنند چیزهایی را که قبلاً اتفاق افتاده است درک کنند، اما محدودیت های شدیدی در ترسیم آینده دارند. با هوش مصرف کننده، تصور بهتری از آنچه در هفته ها و ماه های آینده اتفاق خواهد افتاد دارید.
در نهایت، منصفانه است که بگوییم که تحقیقات بازار سنتی بدون انتقاد نیست. برای برخی، مشکل در ماهیت جانبدارانه نظرسنجی ها و گروه های متمرکز است. وقتی صحبت از هوش مصرف کننده می شود، داده ها دروغ نمی گویند. ابزارهایی برای تفسیر داده ها (بر اساس اقدامات مصرف کنندگان به جای کلمات) ساخته شده اند و این یکی از بزرگترین تفاوت ها است.
در حالی که ما نمی گوییم که تحقیقات بازار هیچ ارزشی ارائه نمی دهد، ما معتقدیم که هوش مصرف کننده مکمل این سیستم های قدیمی است. همچنین، درک کسبوکار از مصرفکنندگان را در زمان واقعی بهبود میبخشد تا با خواستههای مدرن مطابقت داشته باشد.
هوش مصرف کننده در چرخه عمر برند:
همانطور که احتمالا می دانید، چرخه عمر برند به صورت زیر است:
- استراتژی
- اجرا کردن
- محافظت
- اندازه گرفتن
- نوآوری
ما این بخشها را در زیر تقسیم کردهایم تا توضیح دهیم که هوش مصرفکننده چگونه در هر کدام قرار میگیرد.
استراتژی کنید
امروزه در هر بازاری رقابتی است. صرف نظر از آنچه می فروشید، احتمالاً هر چند وقت یکبار به اطراف خود نگاه می کنید تا رقیب جدیدی را پیدا کنید که وارد بازار می شود. با در نظر گرفتن این موضوع، ایجاد یک استراتژی تنها راه برای حفظ همه چیز است. البته، هوش بازاریابی برای هر استراتژی که ایجاد میکنید، حیاتی است.
چگونه می توانید بدون درک بازار، یک استراتژی ایجاد کنید،بدون دانستن نیازهای مصرف کننده، موقعیت رقبا، و جزئیات مختلف دیگر؟
برای درک موقعیت خود، باید سایر خدمات را در جایگاه خود محک بزنید. علاوه بر این، توصیه می کنیم مخاطبان خود را به گونه ای تقسیم بندی کنید که با پیام های بازاریابی یکسان به کل مخاطبان خود دسترسی پیدا نکنید. همانطور که بخش بندی می کنید، محتوای مربوط به هر یک را ایجاد می کنید. در دراز مدت، این باید نتایج را افزایش دهد.
اجرا کنید
استراتژی انجام شده است، بنابراین اکنون زمان اجرای همه این برنامه ریزی است. اگر میخواهید کمپینهای تبلیغاتی پولی را مدیریت کنید، حضور همهکانالی را بهینه کنید و با مشتریان در پلتفرمهای آنلاین و آفلاین ارتباط مؤثر برقرار کنید، این روزها به یک پشته فناوری پیشرفته نیاز دارید.
اگر می خواهید مشتریان مدرن را جذب کنید، به بازاریابی دیجیتال نیاز دارید.یکی از محبوبترین استراتژیهای بازاریابی در حال حاضر، اینفلوئنسر مارکتینگ است، یافتن یک تأثیرگذار با مخاطبان مشابه با شرکت برای معرفی برند و روشن کردن محصولات و خدمات می باشد.
هرچه بیشتر مخاطبان خود را درک کنید، پیدا کردن یک تأثیرگذار برای طنیناندازی و همراهی با مشتریان آسانتر میشود. همچنین، این دانش به مکالمه با افرادی در سایت های بررسی که تجربه ضعیفی داشتند کمک می کند. البته، این برای فراموش کردن کسانی نیست که برند شما را دوست دارند و نمی توانند صبر کنند تا دوباره از خدمات شما استفاده کنند.
محافظت کنید
به عنوان یک کسب و کار، باید هر لحظه برای یک بحران روابط عمومی آماده باشید. این در دنیای دیجیتالی به چه معناست؟ ما یک ابزار گوش دادن اجتماعی را توصیه می کنیم زیرا آنها مکالمات مربوط به برند شما را نظارت می کنند. با این حال، شما همچنین باید جلوتر بروید و فقط در صورتی که بدترین اتفاق بیفتد، یک برنامه ایجاد کنید. اگر دچار بحران روابط عمومی شوید، چه واکنشی نشان خواهید داد؟ چگونه به وضعیت پاسخ خواهی داد؟
بهترین راه برای محافظت از اعتبار برند، اتخاذ رویکردی فعالانه است. هیچ کسب و کاری هرگز بدون یک یا دو شکایت تاریخ خود را طی نمی کند، اما بهترین کسب و کارها بلافاصله پاسخ می دهند و با مسائل برخورد می کنند.
اندازه گیری کنید
در دنیای دیجیتال مارکتینگ، احتمالا از شنیدن اهمیت اندازه گیری و تجزیه و تحلیل خسته شده اید. اما همه چیز در مورد عملکرد کمپین نیست (اگرچه این بسیار مهم است!). علاوه بر اندازه گیری عملکرد کمپین، باید تجربه مشتری را نیز بسنجید. چه بازخوردی ارائه کرده اند؟ آنها چه چیزی را در مورد برند دوست دارند و چه چیزی را دوست ندارند؟ با استفاده از داده های کمی و کیفی، می توانید تجربه مشتری را بهبود ببخشید و اطمینان حاصل کنید که مردم به جای رقبا به سمت برند شما می آیند.
علاوه بر این، میتوانید تأثیر کمپینها را بر ارزش ویژه برندتان تحلیل کنید. به عبارت دیگر، آیا آنها در راستای همسویی با اهداف برند، ثبات را ایجاد می کنند؟ در حالی که این به طور سنتی یک ابزار تحقیقات بازار است، ابزارهای هوش مصنوعی مختلفی برای ادغام آن در بخش هوش مصرفکننده ظاهر میشوند. شما می توانید ارزش سهام را در زمان واقعی تجزیه و تحلیل کنید و از این اطلاعات برای تصمیم گیری آگاهانه تر استفاده کنید.نوآوری کنید
در نهایت به نظر می رسد رقبا این روزها در همه جا حضور دارند. اگر اینطور باشد، نوآوری راه رو به جلو است. از آنجایی که استارتآپها به طور مداوم بازار را مختل میکنند، برای مرتبط ماندن باید نوآوری کنید. علاوه بر بهبود محصولات موجود، نوآوری به شما این امکان را می دهد که محصولات جدید را توسعه دهید و نیازهای مصرف کنندگان را برآورده کنید.
با استفاده از فناوری مناسب، روندهای ورودی را قبل از سایر شرکتها شناسایی میکنید و از این فرصت برای اثبات اعتبار و اقتدار خود در بازار استفاده میکنید. علاوه بر محصولات، هوش مصرف کننده به بهبود محتوا و تجربیات کمک می کند.
با کمک هوش مصنوعی، کسبوکار میتواند دادهها را بهطور مؤثرتری تجزیه و تحلیل کند و به روشی که مصرفکننده نیاز دارد، نوآوری کند (بهجای حدس زدن اینکه مصرفکننده از چه چیزی لذت میبرد!). در این مرحله، کسبوکار نوآوری میکند، یک محصول یا کمپین تبلیغاتی جدید منتشر میکند، و چرخه دوباره با هوش مصرفکننده شروع میشود که در تمام طول مسیر نقش مهمی را ایفا میکند.
چرا امروز یک ابزار هوش مصرف کننده را برای کمک به چرخه حیات برند در بخش بازاریابی خود معرفی نمی کنید؟