نمونه های قابل توجه بازاریابی وایرال برای الهام بخشیدن به شما در سال ۲۰۲۲
آیا واقعاً چیزی به نام استراتژی وجود دارد که بتواند کمپین ها را ویروسی یا وایرال کند؟ هم بله و هم نه. موضوع بازاریابی ویروسی ساده نیست، به همین دلیل است که در حالی که به سال ۲۰۲۲ می رویم، گذشته، حال و آینده را بررسی و آن را کشف خواهیم کرد.
فهرست مطالب:
- بازاریابی ویروسی چیست؟
- تبلیغات ویروسی چیست؟
- نمونه هایی از بازاریابی و تبلیغات ویروسی
- بازاریابی ویروسی خوب چگونه به نظر می رسد؟
- یک کمپین ویروسی خوب چگونه به نظر می رسد؟
- بازاریابی ویروسی در دنیای واقعی و کاری های تبلیغاتی
- بازاریابی با فیلم ایت
- بازاریابی ویروسی قبل از اینترنت
- آیا کمپین های ویروسی از بین می روند؟
- چه چیزی واجد شرایط ویروسی شدن است؟
- بازاریابی دیجیتال تکنیک های بازاریابی ویروسی را از بین می برد؟
- استراتژی کمپین بازاریابی ویروسی در سال ۲۰۲۲
- اشکال یا کمپین بازاریابی ویروسی موفق؟
- و …
بازاریابی ویروسی چیست؟
تعریف بازاریابی ویروسی یا وایرال یک استراتژی است که در آن یک شخص، گروه یا شرکت محتوایی را ایجاد می کند که برای الهام بخشیدن به تعداد زیادی از مردم برای به اشتراک گذاشتن، تعامل و گفتگو در مورد آن طراحی شده است. محتوا می تواند مخاطبان زیادی را به سرعت و بدون پرداخت هزینه ای مشابه تبلیغات سنتی به دست آورد زیرا مخاطب به صورت دست به دست، دسترسی خود را افزایش می دهد.
تبلیغات ویروسی چیست؟
مانند بازاریابی ویروسی، تبلیغات ویروسی نیز با هدف تشویق تعداد زیادی از مردم به اشتراک گذاری محتوا می پردازد. تبلیغات ویروسی همیشه برای تبلیغ یک محصول یا خدمات استفاده می شود، در حالی که بازاریابی ویروسی می تواند طیف گسترده تری از اهداف و قالب ها را در بر گیرد. به عبارت دیگر، همه تبلیغات ویروسی، بازاریابی ویروسی هستند، اما همه بازاریابی های ویروسی، تبلیغات نیستند.
نمونه هایی از بازاریابی و تبلیغات ویروسی یا وایرال:
بازاریابی ویروسی خوب چگونه به نظر می رسد؟
آیا جشنواره Fyre را به خاطر دارید؟ یکی از بهترین کمپین های بازاریابی ویروسی در زمان خود را داشت. در واقع، تنها دلیلی که میلیونها نفر از نتایج آن آگاه شدند، این دلیل بود که کمپینهای رسانههای اجتماعی آن بسیار موفق بودند. مایه شرمساری است که تلاش های تیم بازاریابی آنها تحت الشعاع داستان رقت انگیز آن جشنواره قرار گرفت زیرا این یک استراتژی بازاریابی ویروسی بود که به طرز درخشانی اجرا شده بود.
تکنیک بازاریابی ویروسی Fyre Festival به طرز ماهرانهای قدرت تأثیرگذاران و کنجکاوی انسانی را ترکیب کرد. چندین اینفلوئنسر قابل توجه رسانه های اجتماعی، عمدتاً مدل های اینستاگرام به جشنواره رفتند. همه آنها یک مربع نارنجی خالی با زیرنویس هایی مانند خیلی هیجان زده ایم را نشان می دادند و ویدیوی تبلیغاتی جشنواره همان مربع نارنجی را به عنوان تصویر کوچک نشان میداد.
این به سرعت توجه بسیاری از مردم را جلب کرد. آنها میخواستند بدانند که مربع نارنجی چیست و چرا بلا حدید آن را بسیار هیجانانگیز میداند. مربع نارنجی به نوعی تبدیل به یک الگوی رفتاری شد زیرا کاربران آن را مجدداً منتشر کردند تا فالوورهای خود را گیج و کنجکاو کنند. به زودی، تمام فیدها در مربع های نارنجی پوشانده شد و میلیون ها نفر در سراسر جهان درباره جشنواره Fyre صحبت کردند. شاید اگر تیم بازاریابی آنها مسئول جشنواره بود، اینقدر شکست نمی خورد.
یک کمپین ویروسی خوب چگونه به نظر می رسد؟
Old Spice یکی از موفق ترین کمپین های بازاریابی ویروسی را تا به امروز ایجاد کرد. تبلیغ آنها با حضور بازیگر آیزایا مصطفی به قدری خوب انجام شد که شخصیت او به طلسم شرکت و تم ماندگار تبلیغات آنها تبدیل شد. تبلیغات اصلی در سال ۲۰۱۰ پخش شد، اما بیش از یک دهه بعد، تعداد شگفتانگیزی از آمریکاییها هنوز خطوط نمادین آن را به خاطر دارند و از آن به عنوان یکی از بهترین آگهیهای تبلیغاتی در تمام دوران یاد میکنند.
پشت صحنه، Old Spice به صورت استراتژیک در کانالهایی قرار داده شد که زوجها به احتمال زیاد با هم آن را تماشا میکردند. از عمد به عنوان یک پدیده فرهنگی طراحی شده بود. مطالب خاطره انگیز، خنده دار و متقاعدکننده ای در آن بود، به عبارت دیگر، مصطفی قالبی بسیار میمپذیر بود. این تبلیغ در هر کجا و هر زمان که به آن ارجاع داده شد بسیار فراتر از پایگاه بیننده اصلی خود بود.
یوتیوب به این تبلیغ ویروسی ۶۰ میلیون بازدید اضافی داد. در یک کمپین تعاملی کمتر شناخته شده اما به همان اندازه هوشمندانه به نام “پاسخ”، که در آن مصطفی به صورت جداگانه به نظرات کاربران در پلتفرم هایی مانند توییتر، ردیت و فیس بوک در بیش از ۱۸۰ نفر پاسخ می داد، از پلتفرم اشتراک گذاری ویدیو حتی بیشتر استفاده کرد.
بازاریابی ویروسی در دنیای واقعی و کاری های تبلیغاتی:
فستیوال Old Spice و Fyre به عنوان نمونه های ساده ای از بازاریابی ویروسی خوب عمل کردند، اما اشتباه نکنید، بسیاری از استراتژی های مختلف در بازاریابی ویروسی وجود دارد که آنقدر هم ساده نیستند و بازاریابی ویروسی اغلب دست به دست هم می دهند و در بین همگان پخش می شوند.
یک استراتژی تبلیغاتی وجود دارد که در آن شرکت ها از شیرین کاری های غیر متعارف و یا اعلام نشده برای دستیابی و تعامل با مخاطبان خود استفاده می کنند.
فروش موز منجمد:
برای مثال، این پست Reddit مربوط به سال ۲۰۱۳ را در نظر بگیرید:
کاربر Reddit یک بازاریاب یا تأثیرگذار نیست. آنها در حین قدم زدن در لندن، یک جایگاه غذای موز یخ زده را دیدند و آن را به قدری عجیب و خنده دار دیدند که به این نتیجه رسیدند که می تواند رأی موافقی به دست آورد. این دقیقا همان چیزی است که نتفلیکس وقتی آن را در آنجا قرار داد به آن امیدوار بود.
چگونه یک کیوسک موزی تصادفا نتفلیکس را تبلیغ می کند؟ این اشاره ای به نمایش Arrested Development است و پست کاربر Reddit نشان می دهد که چگونه و چرا به عنوان یک استراتژی بازاریابی ویروسی کار می کند. قرار دادن یک مرجع نمایش در یک شهر شلوغ، کاری ظریف به نظر می رسد، اما “پیچیده” توصیف دقیق تری برای آن است. نتفلیکس دو مفهوم کلیدی برای استراتژی های بازاریابی ویروسی مدرن را اثبات می کند:
در عصر رسانه های اجتماعی، مخاطبان شما نیز مخاطب دارند و تبلیغات کمتر آشکار! تبلیغات موثرتر…
در مورد آن فکر کنید: آیا فکر می کنید اگر Netlfix تبلیغاتی در مورد آن پخش می کرد، کسی این موضوع را خنده دار و عالی می دانست؟ چند نفر را می شناسید که از کنار چیزی مانند جایگاه موز یخ زده عبور کنند و عکسی نگیرند یا حداقل به کسی که می شناسند نگویند “عجیب ترین غرفه غذا را امروز دیدم”؟ “
بازاریابی فیلم ترسناک ایت:
توجه به این نکته مهم است که تا به امروز، تهیه کنندگان فیلم ترسناک به طور مداوم به ایجاد دلقک وحشتناک در سال های اخیر پرداخته اند. اگر منصف باشیم، این به سرعت به یک مشکل تبدیل شد و طی عواقب آن پلیس به سفارت ها و به شهروندان درباره دلقک احتمالی هشدار می دادند. بعلاوه، حتی اگر نیو لاین سینما (به ظاهر) چند دلقک سرکش را در هر مقطعی فرستاده بود، مطمئناً آنها هسته اصلی این جنون و آشوب در شهر نبودند. به این دلیل ویروسی شد، زیرا پوشیدن لباس دلقک راهی آسان برای ترساندن تقریباً ۱۲٪ از جمعیت انسانی است.
با این حال، زمانبندی بهطور آشکاری مطابق با میزان انتشار این گونه فیلم ها بود. همچنین، شیرین کاریهای بازاریابی ویروسی یکی از مؤلفههای تأیید شده تبلیغ فیلم بود. در ملبورن، هزاران استرالیایی با بادکنک های قرمز رنگ در زهکشی های متعدد خیابان ها حضور داشتند و این فیلم را تبلیغ می کردند.
این فیلم هوشمندانه بود و به هدف خود یعنی ایجاد علاقه به فیلم در بین مردم دست یافت. و به کسب درآمد بیش از ۳۱۷ میلیون دلاری فیلم ایت کمک کردند .صدها میلیون بیشتر از هر فیلم ترسناک دیگری در آن سال.
بازاریابی ویروسی قبل از اینترنت:
اگر تاریخ بتواند اصطلاح «بازاریابی ویروسی» را به عاریت بگیرد، شاید The Sun یکی از بهترین کمپین های تمام دوران را داشته باشد. یک روزنامه نگار نیویورکی نوظهور، با عنوان جان لاک گزارشگر در سال ۱۸۳۵ بود. لاک با سرمقاله هایی مانند آتلانتیک و به دلیل انتشار مقالات پوچ به عنوان قطعات واقعی، مانند انتشارات «علم آسمانی» توماس دیک، وارد کار شد و همچنین مطالبی در مورد مخلوقات کتاب مقدس که او محاسبه و عنوان کرد .
لاک تصمیم گرفت با نوشتن یک داستان جعلی در The Sun، وضعیت موجود رسانه را به سخره بگیرد و با استفاده از احساساتی بودن آن، خوانندگان بیشتری را در این روند به روزنامه ارائه دهد. او تظاهرکرد که اخترشناس معروف جان هرشل است و اعلام کرد که تلسکوپ جدید به او اجازه داده تکشاخها، سگهای دریایی و مردان خفاشی، را روی ماه ببیند.
شیرین کاری لاک جواب داد و این کتاب به سرعت مخاطبان زیادی را در زمان خود به دست آورد، زیرا مردم در تلاش بودند تا هر سرمقاله جدید را برای آخرین جزئیات در مورد خفاش ماه به دست بیاورند. لاک به نوعی باعث شد خورشید در مقیاسی چند ملیتی با چیزی بیش از یک چاپخانه منتشر شود. پس از شش سرمقاله، او اعتراف کرد که همه آن جعلی بود و دروغ بزرگ ماه رسما به پایان رسید. این داستان به یک پدیده فرقه تبدیل شد، مسلماً یکی از اولین نمونه های بازاریابی ویروسی، و احتمالاً اولین میم بود. و دیدن تصاویر خورشید از افراد که در خانه های مردم قاب گرفته شده بودند معمول بود.
سان بیشتر مخاطبان خود را از حقه لاک حفظ کرد و بیش از ۱۰۰ سال پس از آن به عنوان یک روزنامه غیرطنز پرطرفدار ادامه داد.
همه بازاریابی هایی که ویروسی می شوند، تبلیغات ویروسی نیستند.
همه کمپین های ویروسی از بازاریابی ویروسی به دست نمی آیند. در واقع، معمولاً تبلیغات و شیرین کاریهای بازاریابی ناخواسته و به دلایل اشتباه ویروسی میشوند، معمولاً به دلیل یک یا چند مورد زیر است:
جنجال
ضد فرهنگ
محتوایی با ارزش
جدال سرسختانه
برندهایی که سعی در تبلیغ دارند پیام رسان مناسبی برای شبکه های اجتماعی نیستند بنابراین یک گام اشتباه در رسانه های اجتماعی می تواند منجر به بحثی شود که ویروسی می شود. بدنامی ویروسی ناشی از این استراتژی به قدری رایج است که به تحقیقاتی مستند با نتایج کمّی ضعیف تبدیل شده است، اما به دلایلی این امر مانع از ایجاد جنجال برندهای بزرگ نشده است.
یک مثال اخیر، تبلیغ سال ۲۰۲۱ تسکو در بریتانیا برای تعطیلات است. در نظر گرفته شده بود که این یک “تلقی ساده” از مبارزات مربوط به بیماری همه گیر باشد که امسال تجربه کرده ایم. در تبلیغاتی بابانوئل پاسپورت واکسن خود را دارد که به او اجازه می دهد از قرنطینه اجتناب کند و آن را به موقع برای کریسمس برساند ملکه در پس زمینه بازی می کرد و در نهایت همه آن را تشویق کردند. با این حال این آگهی بیش از ۵۰۰۰ شکایت از مردم به سازمان استانداردهای تبلیغاتی دریافت کرد که دومین رکورد در تاریخ آن است.
استارباکس زمانی که کمپین #RaceTogether را برای مبارزه با عدم تحمل نژادی و «شروع گفتگو» درباره قومیت در آمریکا تشکیل داد، توانست حجم بیشتری از بازخوردها را داشته باشد.
ضد فرهنگ اینترنتی:
برندها نسبت به سازماندهی افراد آنلاین در صورت تمایل بیشتر آگاه می شوند، اما این یک منحنی یادگیری سخت در طول دو دهه گذشته بود. تقریباً یک دهه طول کشید تا مشاغل یاد بگیرند که در کمپین های بازاریابی خود از نظرسنجی اجتناب کنند:
هر زمانی که پیامهای ویروسی نیاز به تعامل دارند، این احتمال وجود دارد که این بخش از اینترنت به آنها یادآوری کند که مراقب خواستههایشان باشند. به عنوان مثال، SeaWorld احتمالاً باید بیشتر در مورد اینکه بحث در کمپین #SeaWorld خود در توییتر چقدر مودبانه میشد فکر میکرد. مدیر عامل LifeLock ، باید فکر می کرد که چندین نفر قطعاً سال ها سعی می کنند هویت او را بدزدند. و چگونه شرکتی مانند کوکاکولا وقتی به مردم اجازه میدهد برچسبهای بطری را به صورت سفارشی پر کنند،این عواقب را در نظر نگرفت؟
محتوایی با ارزش:
گاهی اوقات تنها چیزی که نیاز است تحویل نامناسب است تا یک برند توسط اینترنت مورد انتقاد قرار گیرد. هیچ چیز رسانههای اجتماعی را بیشتر از جمع شدن میلیونها نفر و گفتن دسته جمعی «وای، این ترسناک است» تخریب نمی کند.
حرفه ای هایی که در ذهنیت های بازاریابی سنتی گیر کرده اند، اغلب این اشتباه را مرتکب می شوند و در دراز مدت به قیمت اعتبار برندشان تمام می شود. در اینترنت، بی ارتباط بودن جرمی بسیار بزرگتر از بحث برانگیز یا خام بودن است. پیامهای سخت و قدیمی به جمعیتی آگاه از تبلیغات ثابت میکند که این شرکتها تلاش میکنند محصولات را به مشتریانی بفروشند که حتی درک و شناختی از آن ها نداشته اند.
آیا کمپین های ویروسی از بین می روند؟
همه کمپین های تبلیغاتی موفقیت آمیز قابل توجه از چندین سال پیش راه اندازی شدند. البته، دریافت چند نمونه جدیدتر مفیدتر خواهد بود. اگر به دنبال نتایج برتر برای «کمپینهای بازاریابی ویروسی» یا «تبلیغات ویروسی» در سال ۲۰۲۱ باشید، نتایجی مانند تبلیغات تعطیلات کمپین «جادوی واقعی» کوکا یا کمپین «اسباببازیها را همه جا ببینید» دریافت خواهید کرد.
چه چیزی واجد شرایط ویروسی شدن است؟
برخی تلاش میکنند تا دیدگاههای قابل سنجشی را مانند «۵ میلیون بازدید» را به تعریف ویروسی بچسبانند، اما در حقیقت، محتوای ویروسی قابل اندازهگیری نیست. نحوه تبدیل شدن آن به یک پدیده فرهنگی، شمارش بازدیدها را تقریباً غیرممکن و همچنین بیمعنی میسازد.
به نظر نمیرسد محتوایی با این نوع ویروسپذیری مانند چند سال پیش تأثیر زیادی داشته باشد. چرا اینطور است؟
بازاریابی دیجیتال تکنیک های بازاریابی ویروسی را از بین برد و چشم اندازی که در آن بازاریابی ویروسی نقطه شیرین خود را در بازاریابی رسانه های اجتماعی پیدا کرد، دیگر وجود ندارد. تعداد پلتفرم های رسانه های اجتماعی که ما استفاده می کنیم افزایش یافته است. محتوایی که ما مصرف می کنیم بیشتر شخصی سازی شده است تا محبوب. جوامع آنلاین ما کمتر اشتراکی شده اند و دیدگاه ما نسبت به برندها و تبلیغات ضعیف شده است. وکسبوکارها هم در رسانههای اجتماعی و هم در تبلیغات دیجیتال از استقبال آنلاین خود بیش از حد استقبال کردند. آنها بیش از حد از تعریف و نشان دادن یک پیام بازاریابی به جای ارزش آن استفاده کردند و اعتبار آن را غیرقابل اعتماد کردند.
اگر مردم به اندازه کافی برندها را دوست ندارند که به آنها تبلیغات بدهند، پس ویروسی یا وایرال شدن را فراموش کنید.
استراتژی کمپین بازاریابی ویروسی در سال ۲۰۲۲:
کاملاً صادقانه نبود که بگوییم هیچ تبلیغی در سال ۲۰۲۱ ویروسی نشد، اما تنها نامزد واقعی آن یک پیشینه پیچیده دارد. طبق گفته تیک تاک، ظاهراً این یک خطا بود، نه یک تبلیغ.
آن یک ترکیب تصادفی خلاقیت برای یک تبلیغ آمازون و یک ویدیوی تصادفی کاربر بود که منجر به پخش صدایی آشفته و کمی وحشتناک با بازی هایی مانند Roblox روی صفحه شد که با پیوند به آمازون پایان می یافت. میلیونها بازدید در تیک تاک داشت و در عرض چند روز، همه افراد آنلاین از خود میپرسیدند که این تبلیغ چیست، چه کسی آن را ساخته است و چرا.
اشکال یا کمپین بازاریابی ویروسی موفق؟
مشکل اینجاست که توضیح تیک تاک در مورد چگونگی پیدایش این تبلیغ منطقی نیست. پیوند در آگهی به عبارت جستجوی «revealhome1» بود، نه یک محصول یا فروشگاه، به این معنی که هیچ محصول یا فروشنده خاصی در آمازون مستقیماً تبلیغ نمی شد. به علاوه، هیچ کس هرگز به عنوان مالک اصلی ویدیوی «تصادفی» مطرح نشد. فکر میکنید سازنده بخواهد پس از عملکرد بهتر از تبلیغات حرفهای با کسری از بودجه و جذب مخاطب در سراسر جهان، اعتبار آن را به خود اختصاص دهد، درست است؟
در اینجا یک تئوری توطئه وجود دارد: اما بعید است که تیک تاک بپذیرد که یک تبلیغ کننده کلاهبردار نه تنها به پلتفرم نفوذ کرده است، بلکه بهتر از هر برند قانونی دیگری از برنامه استفاده کرده است.
ویرایش آشفته روشی برای ایجاد محتوایی است که احساسات دیوانه کننده، ناراحت کننده و همچنین طنزآمیز را القا می کند. ویدئوها، آهنگها یا تصاویر از کلیپهای صوتی عجیب و تصاویری با کیفیت پایین و همچنین ویرایشی استفاده میکنند که با تغییرات ناگهانی، سریع و/یا شدید مشخص میشود که احساس «آشوب» آن را کامل میکند. این سبک محتوای جدیدی نیست و اشکال سبکتر آن در سراسر اینترنت نیز وجود دارد.
فرهنگ آشفته، عجیب، اما ساختارمند و هدفمند است. این دقیقاً همان چیزی است که یک کاربر تیک تاک را به اندازه کافی کنجکاو می کند تا روی پیوند تصادفی آمازون کلیک کند، درست مانند مربع های نارنجی خالی در اینستاگرام برای جشنواره Fyre سال ها پیش.
- در عصر رسانه های اجتماعی، مخاطبان شما مخاطب دارند.
- تبلیغات با وضوح کمتر = تبلیغات موثرتر.
- معنی ارائه نکنید، مردم را وادار کنید بپرسند “معنی چیست؟”
نتیجه:
بازاریابی ویروسی می تواند یک کمپین را صدها مایل فراتر از مرزهای بودجه اش گسترش دهد. قابل توجه ترین کمپین های ویروسی موفق می شوند زیرا کنجکاوی را برمی انگیزند، به یاد ماندنی هستند و می فهمند که چه چیزی باعث می شود میلیون ها نفر بگویند: “بچه ها این را دیدید؟” استراتژیهای خوب طراحی شده پشت هر کمپین بازاریابی ویروسی موفقی هستند، اما از دست دادن پیامهای بازاریابی یا تلاش بیش از حد میتواند به راحتی کمپینها را به دلایل اشتباه ویروسی کند. این امر بازاریابی ویروسی را به یک عمل متعادل کننده تبدیل می کند که در سال های اخیر به دلیل تغییر چشم انداز دنیای دیجیتال و استفاده بیش از حد از فرهنگ دیجیتال توسط شرکت ها، برندهای کمتری موفق به دستیابی به آن شده اند.
با این حال، به استراتژی آنقدر جسورانه و غیر متعارف نیاز دارد که بازاریابان با چندین دهه تجربه آن را چیزی جز هرج و مرج بیهوده و لکه دار برند نمی دانند. و شاید حق با آنها باشد، اما اگر تاریخ دیجیتال تکرار شود، هر کسبوکاری که اول این را رقم بزند، موفقیت عظیمی را شاهد خواهد بود.