چکیده:
هدف این تحقیق مشارکت در بحث علمی «سیستمهای پولی مکمل» (CMS)[۱] است، اینکه کدام استراتژیها برای اجرای CMS در یک قلمرو بهترین هستند، به گونهای که CMS قابلیتهایی را که برای تقویت فرآیندهای توسعه پایدار محلی و ارتقاء تابآوری شهری لازم هستند، بهینه کند. برای این منظور، از روش نقاط قدرت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها – سلسله مراتبی تحلیلی (SWOT-AHP)[۲] استفاده شده است که این امکان را برای ما فراهم میکنند، چهار استراتژی را شناسایی کنیم: (۱) ایجاد اجماع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، (۲) ایجاد انجمن رصدخانه برای «سیستمهای پولی اجتماعی مکمل» (CSMS)[۳]، (۳) تعریف ابزارهای ارتباطی برای افزایش آگاهی و آموزش در امور مالی اخلاق مدارانه و (۴) ارتقا تطبیق CSMS با استراتژیهای توسعه پایدار محلی. این استراتژیها به گونهای طرح شدهاند که میتوانند توسط هر نهاد دولتی یا خصوصی و برای هر یک از انواع CMS که ممکن است بخشی از CSMS باشند، اجرا شوند.
کلمات کلیدی: ارزهای مکمل؛ پایداری؛ توسعه پایدار؛ تابآوری؛ SWOT-AHP؛ استراتژی
۱- مقدمه
امروزه، در خصوص چالشهای جهانی که جامعه بینالمللی در سند ۲۰۳۰ تعیین کرده است، برای مهار بحرانهای اجتماعی و اقتصادی که جوامع ما را تحت تأثیر قرار دادهاند، چالشهایی وجود دارند. بر اساس این سناریو، ۱۷ هدف توسعه پایدار (SDGs)[۴] به عنوان راهنمایی برای تحقق افق فکری قابل دستیابی مرتبط و مهم هستند. برای دستیابی به این اهداف، لازم است استراتژیهایی را که تاکنون با اتخاذ دیدگاهی نوآورانه اجرا شدهاند، تغییر یا تطبیق داده شوند [۱]. بنابراین مسئله بررسی انواع جدید و متفاوت مداخلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است که اگرچه نمیتواند راهی قطعی برای حل این چالشهای جهانی ارائه دهد، اما به جای اینکه بخشی از مشکل باقی بماند، بخشی از راهحل میشود [۲].
به منظور دستیابی به اهداف سند ۲۰۳۰، به ویژه هدف ۱۱ SDG ، توسعه پایدار و تابآوری هر دو به عنوان استراتژیهایی برای دنبال کردن در سطح محلی باقی میمانند. اگرچه الگوهای مختلف، هر دو باید به هم مرتبط باشند. اگر پایداری در مورد تأثیر اقدامات انسان بر محیط باشد، تابآوری ما را برای مقاومت در برابر واکنشهای محیط آماده میکند. پایداری باید مقاوم باشد و تابآوری باید پایدار باشد [۳، ۴].
اما این انواع دیگر از مداخلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کدامها هستند که به جای مشکل، میتوانند بخشی از راهحل باشند؟
این پرسش را میتوان از جنبههای مختلف پاسخ داد. برای مثال، طرحهای مربوط به درآمد پایه جهانی میتواند پاسخی برای این سوال ارائه دهند [۷-۵]. به طور کلی، در زمینه نوآوری اجتماعی، تعدادی راهحل وجود دارد [۸،۹].
با توجه به این که از نظر الگوی توسعه پایدار، نمیتوانیم توازن بین اقتصاد، جامعه و محیط را نادیده بگیریم [۱۰، ۱۱]، و این واقعیت را نیز در نظر گرفتیم که تقویت قابلیتهای مالی محلی یکی از جنبههای کلیدی ساخت شهرهای مقاوم است [۱۲، ۱۳]، این تحقیق با هدف پاسخ به سوال قبلی در مورد «سیستمهای پولی مکمل» (CMS) انجام میشود، این ارزهای مکمل بر خلاف سایر ابزارهای پرداخت مکمل با گرایش مالی یا تجاری، قرار است تأثیر مفیدی بر جامعه داشته باشند [۱۴]. در این رابطه، جدول ۱ نمونههایی از ارزهای مکمل را که در حال حاضر استفاده میشوند، نشان میدهد، در حالی که بر دستاوردهای اصلی این ارزها تأکید دارد.
جدول ۱- نمونههایی از ارزهای مکمل مورد استفاده در سراسر جهان.
واحد | قلمرو | فعال | دستاوردها | منبع |
دلار کالگری[۵] | کالگری (آلبرتا، کانادا) | از ۱۹۹۶ تاکنون | استفاده از دلارهای کالگری مزایای اجتماعی و اقتصادی برای کاربران به همراه داشته است. آنها ثبات اقتصادی بیشتری دست مییابند و همچنین میتوانند شبکههای اقتصادی از متخصصان و مشاغل و نیز شبکههای مشارکت جامعه را توسعه دهند. | [۱۵، ۱۶] |
چیمگاور[۶] | روزنهایم و تراونشتاین (بایرن، آلمان) | از ۲۰۰۳ تاکنون | معاملههای کوچک در این منطقه صورتحساب سالانه آنها را افزایش دادهاند، و سازمانهای غیر انتفاعی برای برخی از فعالیتهای خود از حمایت برخوردار شدهاند. این ارز به نماد جامعه تبدیل شده است. | [۱۷، ۱۸] |
برکشرز[۷] | شهرستان برکشایر (ماساچوست، ایالات متحده) | از ۲۰۰۶ تاکنون | در نتیجه گردشگری در شهر، بسیاری از کالاها و خدمات افزایش قیمت داشتهاند. ارز برکشرز، که توسط ساکنان استفاده میشود، به این معنی است که ساکنان میتوانند از این کالاها و خدمات مشابه با قیمت پایینتری استفاده کنند. | [۱۹، ۲۰] |
شهرستانهای پورتاژ، استارک و سامیت ((اوهایو، ایالات متحده آمریکا) | از ۲۰۱۰ تاکنون | افرادی که از این سیستم پولی استفاده میکنند و در آن مشارکت دارند، احساس تعلق بیشتری به جامعه و حس وفاداری بیشتر به شبکه معاملات محلی دارند. | [۲۱] | |
ساردکس | ساردینیا (ایتالیا) | از ۲۰۰۹ تاکنون | ساردکس به سیستمی تبدیل شده است که میتواند افراد را در ابعاد مختلف درگیر کند، ساردکس باعث گسترش فعالیتهای اقتصادی برای گسترش نوآوری، خلاقیت، تحقیق و توانایی ایجاد فرهنگ و اجتماع شده است. | [۲۲، ۲۳] |
WIR | سوئیس | از ۱۹۳۴ تاکنون | استفاده از سیستم WIR به حل بحرانهای اقتصادی دورهای کمک کرده است. استفاده از این سیستم پولی در چرخههای اقتصادی با نقدینگی پایین، ثبات اقتصادی را در زمان بحران تسهیل میکند. | [۲۴، ۲۵] |
منبع: شرح و بسط از این مقاله
CMSها، از نظر مکمل بودن، ظرفیت بالایی برای انعطافپذیری و مقاومت در برابر سیستم اقتصادی- اجتماعی دارند [۱۴]. این بدان معناست که در اصل، آنها میتوانند پتانسیل بالایی برای تقویت فرآیندهای توسعه پایدار محلی و ارتقاء تابآوری شهری داشته باشند. با این حال، دستیابی به آن مستلزم اقداماتی در اجرا و مدیریت آنها است تا آن شرایط خارجی و داخلی که به نفع عملکرد آنها است یا مانع عملکرد آنها میشود، شناسایی شوند [۲۶، ۲۷].
بنابراین، هدف اصلی این تحقیق شناسایی بهترین استراتژیها برای ایجاد CMS در هر قلمرو – شهر، شهرستان یا منطقه- و بهینهسازی قابلیتهایی است که فرآیندهای توسعه پایدار محلی و تابآوری شهری را تقویت میکنند. این هدف دیدگاهی دوگانه دارد: بهبود بحث علمی دربارهCMS ها، و نیز هدایت اجرای عملی نتایج به دست آمده، در این زمینه، ارائه یک چارچوب استراتژیک برای آن دسته از نهادهای دولتی یا خصوصی که تمایل به اجرا و مدیریت مدل CMS در قلمرو خود با هدف تقویت توسعه پایدار محلی و فرایندهای تابآوری شهری دارند. برای دستیابی به این هدف، این تحقیق از طرح زیر استفاده میکند: یک چارچوب نظری برایCMSها از طریق مرور پژوهشهای علمی انجام شده، توسعه مییابد. سپس روش تحلیل ارائه خواهد شد، در این مورد، این تحقیق از روش نقاط قوت، ضعفها، فرصتها و تهدیدها- سلسله مراتبی تحلیلی (SWOT-AHP) استفاده میکند، این روش ترکیبی، با استفاده از تکنیکهای کمی و کیفی، امکان سلسله مراتبی نقاط ضعف، تهدیدها، نقاط قوت و فرصتها را که بیشتر به مدل و هدف پیشنهادی مربوط میشوند، فراهم میکند. بر اساس سلسله مراتب به دست آمده، نتایج به دست آمده تحلیل و بحث میشوند. نتایج به دست آمده در بخش آخر ارائه میشوند.
۲- چارچوب نظری
بررسی پژوهشهای علمی که در زمینهی ارزهای اجتماعی و مکمل انجام شدهاند، از دو پایگاه علمی مرجع، اسکوپوس[۸] و وب آو ساینس[۹] انجام شد. گوگل اسکولار[۱۰] به عنوان جایگزین استفاده شد.
انتخاب این سه پایگاه داده از این جهت است که بتوانیم در تحقیقات مربوط به ارزهای اجتماعی و مکمل تحقیق کنیم. برای دستیابی به این هدف، مجموعهای از کلمات کلیدی برای جستجوی پژوهشهای علمی استفاده شد، مانند «ارزهای اجتماعی»، «ارزهای مکمل»، «ارزهای موازی»، «ارزهای محلی»، «ارزهای منطقهای» و همچنین ارتباط آنها با اصطلاحات دیگر مانند «تأثیر»، «ارزیابی»، «تابآوری»، «پایداری».
جستجو در هر دو پایگاه داده ذکر شده، انتخاب کلمات کلیدی و انتخاب پژوهشهای علمی مورد استفاده پس از تعیین یک بازه زمانی اولیه در پنج سال گذشته انجام شد. با این حال، به منظور افزایش منابع مرجع در این زمینه، این محدوده زمانی به تدریج تمدید شد.
CMS یک پدیده اجتماعی و اقتصادی است که در جوامع مختلف بشری وجود داشته است [۲۸]. با این حال، رشد تصاعدی که از سال ۱۹۸۴ در طراحی و استفاده از این ارزها مانند بانکهای زمان، سیستمهای مبادله، سیستمهای معاملات محلی یا سیستمهای معاملات بورس محلی [۱۶] رخ داد، مورد توجه پژوهشها بوده است[۲۹، ۳۰].
در سال ۱۹۹۹، لیتایر اولین معیار مکمل بودن [۳۱] را برای تعریف مشخصهای که ارزهای خاص در کنار یک ارز رسمی فعالیت میکردند، مطرح کرد [۳۲].
لیتایر خود [۳۴-۳۲] به دلیل این معیار مکمل بودن، ارزهای مکمل را توافقنامهای در درون جامعه میداند، تا از ارز غیر ملی به عنوان ابزار مبادله استفاده شود، که از این طریق نیازهای برآورده نشده را با منابعی که در غیر این صورت مورد استفاده قرار نمیگیرند، مرتبط کند. آنها به این دلیل مکمل نامیده میشوند زیرا قصد آنها جایگزینی ارز رسمی نیست، بلکه انجام وظایف اجتماعی است که ارز رسمی برای آنها طراحی نشده بود، و این واقعیت نیز مطرح است که اکثر مردم همزمان از هر دو ارز استفاده میکنند.
از آن زمان به بعد، پژوهشهای علمی از دیدگاههای مختلف به CMSها پرداختهاند، مانند تکامل تاریخی آنها [۱۶، ۳۵]، طبقهبندی آنها [۱۶، ۳۶]، اهداف آنها [۱۶] یا تأثیری که آنها میتوانند بر اقتصاد محلی یا منطقهای که در آن هستند، داشته باشند [۲۸، ۳۹-۳۶].
با این حال، علیرغم تحقیقات فراوانی که در این زمینه انجام شده است، نمیتوان تعریف واحدی از CMSها یافت، و حتی تنوع فراوانی از واژهها برای آن وجود دارد، برای مثال، ارزهای موازی، ارزهای مکمل اجتماعی، ارزهای محلی و ارزهای جایگزین. بنابراین، نویسندگانی مانند لیتایر[۲۹، ۳۲، ۴۰]، سیفنگ[۳۰، ۴۰]، نورس[۴۲، ۴۳]، بلان[۴۴، ۴۵]، و فار[۲۸، ۴۶]، و پریماورا[۴۷]، و گاوتورپ[۲۴] تعاریف مختلفی از CMSها ارائه دادهاند.
با این حال، مطابق با دوریا و فانتاچی [۴۸]، بحث یافتن توضیحی منحصر به فرد دربارهی مفهوم CMSها نیست، که در این تحقیق از آن به عنوان «سیستمهای پولی اجتماعی مکمل»(CSMS) یاد میشود، بلکه شناسایی آن متغیرهای اصلی است که تفسیری از CSMSها از آنها مد نظر است.
بنابراین، همانطور که از بررسی پژوهشهای علمی انجام شده مشخص است، در مطالعه و مفهومسازی برای CSMSها سعی شده است با به سوالات اساسی پاسخ داده شود. مانند: چرا آنها ارتقا مییابند؟ چه کسانی آنها را ارتقا میدهند؟ کجا آنها ارتقاء مییابند؟ و اصول راهنما چیست؟ سوالاتی که به شش متغیر اساسی (جدول ۲) تبدیل شدهاند که با پشتیبانی از آنها در متون علمی، به ما امکان میدهند عوامل خارجی و داخلی را که باعث تسهیل یا مانع اجرا و مدیریت CSMS در یک منطقه شوند، تشخیص دهیم.
جدول ۲- متغیرهای مطالعه «سیستمهای پولی اجتماعی مکمل» (CSMS)
متغیر | توضیحات | منبع |
هدف | به جهتگیری یا هدف اولیهای که سکه برای آن طراحی شده است اشاره دارد. این بدان معنا نیست که این تنها هدف آن است، زیرا ارز میتواند چند هدف داشته باشد و هدف اصلی و هدف ثانویه داشته باشد. CSMS ممکن است اهداف اقتصادی یا اجتماعی بیشتری داشته باشد، به این معنا که بتواند جهتگیری کند، یا اهداف دیگری مانند، رشد اقتصادی قلمرو، توسعه انسانی قلمرو، ارتقاء مناطق مقاومتر یا پایدارتر یا صرفاً تقویت جامعه داشته باشد. | [۲۴, ۲۹ ,۳۰, ۳۲, ۴۳, ۴۹–۵۹] |
ارتقا و مدیریت | به بازیگرانی اشاره میکند که ابتکارات CSMS را هدایت و مدیریت میکنند. آنها میتوانند سازمانهای جامعه مدنی، نهادهای عمومی یا هر عامل اجتماعی یا اقتصادی باشند. | [۳۲، ۴۳، ۴۷، ۵۱، ۵۳، ۵۴، ۵۶، ۵۷، ۶۳-۶۰] |
قلمرو یا مکان مرجع | به محدودیت جغرافیایی استفاده از CSMS اشاره دارد. CSMS میتواند منطقهای، محلی یا مبتنی بر جامعه باشد. | [۲۴، ۲۹، ۳۰، ۳۲، ۴۰، ۴۳، ۵۲-۴۹، ۵۵، ۵۶، ۵۸، ۵۹، ۶۲، ۶۸-۶۴] |
سودمندی | به ابزاری اطلاق میشود که CSMSمیتواند داشته باشد. این مربوط به کلیه کالاها یا خدمات – عمومی یا خصوصی – مالیات و هزینهها است، که میتواند از طریق CSMS پرداخت یا کسر شوند. | [۲۹، ۳۰، ۳۲، ۴۷، ۵۶-۵۰، ۵۸، ۵۹، ۶۱، ۶۳، ۷۱-۶۵] |
شبکه استفاده | به کلیه اشخاص حقیقی یا حقوقی –دولتی یا خصوصی- که در سیستم پولی مکمل مشارکت دارند، اطلاق میشود، که این را برای عملکرهایی که CSMS برای ارائه یا تقاضای کالا و یا خدمات طراحی شده است، ممکن میسازد. | [۴۹، ۶۴، ۶۶، ۶۸] |
اصول و ارزشها | اصول و ارزشها به مجموعه هنجارهای اخلاقی و اجتماعی اطلاق میشود که چارچوبی برای راهنمایی رفتار افراد تشکیل میدهند. این اصول و ارزشها شامل اعتماد، هویت جامعه، پیگیری منافع عمومی، همبستگی یا شفافیت است. | [۴۳، ۵۱-۴۹، ۵۶، ۶۴، ۶۶، ۷۰، ۷۲، ۷۳] |
منبع: شرح مفصل از بررسی پژوهشهای انجام شده.
۱-۲- هدف از سیستم پولی مکمل
قصد یا هدف نهایی CSMS در پژوهشهای علمی به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است.
همانطور که در تحقیقات مختلف نشان داده شده است، CSMS به دنبال ایجاد زیرساخت اجتماعی و اقتصادی جدید بر اساس ارزشهای متفاوت از سیستمهای تأمین مرسوم است [۷۴]. سیستمهای پولی مکمل از جمله ابزارهایی هستند که میتوانند به اهداف متعددی دست یابند [۳۵]، مانند تعریف پروژههای توسعه پایدار در قلمرو [۲۶، ۵۱، ۷۵، ۷۶]، تقویت اقتصاد اجتماعی و همبستگی [ ۴۹]، تابآوری محلی [۱۸، ۴۳، ۴۶]، شمول اجتماعی [۷۷] و توسعه اقتصادی [۳۹،۶۷].
در یک سیستم پولی مکمل، ارز برای انباشت نیست بلکه باید در سیستم اقتصادی قلمرو جریان یابد و مصرف شود [۷۸]. در نتیجه این حرکت پولی، یک پویایی اقتصادی ایجاد میشود که ممکن است منجر به انگیزههای اقتصادی جدید، افزایش تقاضای داخلی، ایدههای تجاری جدید، کسبوکارهای جدید یا امکان ارزشگذاری و پاداش کار بازتولید اجتماعی بدون دستمزد شود. ساختارها و نهادهایی نیز ایجاد میشوند که در آن جامعه درگیر معاملات اقتصادی است. پویایی اقتصادی قلمرو ایجاد میشود که در نهایت با ایجاد فرصتهای جدید برای فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی آن قلمرو، توسعهی درونزا و خود اتکایی قلمرو را افزایش میدهد [۲۷، ۳۹، ۷۹-۷۶].
موتا، دینی و سارتوری [۲۲] فرصتی را که سیستمهای پولی مکمل برای ارتقا سرمایهگذاریهای اثرگذار اجتماعی ارائه میدهند، نشان میدهند، آن دسته از سرمایهگذاریها که اثرگذاری اجتماعی و محیطی را بدون ضرر رساندن به پایداری اقتصادی و سودآوری مالی CSMS ترکیب میکنند [۸۲-۸۰].
فار و احمد [۲۸]، پس از تحلیل تأثیری که گروهی از CMSها بر اقتصاد مربوطه دارند، بیان میکنند که CSMS میتواند با ترکیب با سایر سازوکارها و ابزارهای سیاست اجتماعی و اقتصادی، از استراتژی توسعه قلمرو و تأثیر آن بر اقتصاد قلمرو پشتیبانی کند. در همین راستا، آنها اضافه میکنند که اتصال منطقها و ابزارهایی که از اقتصاد اجتماعی و همبستگی ناشی میشوند و استفاده از آنها برای توسعه اجتماعی و اقتصادی اغلب میتواند برای بهبود شمول اجتماعی و فرهنگی و انسجام قلمرو ثمربخش باشند.
از دلایل دیگری که میتوان برای اجرای CSMS نشان داد، این است که CSMS باعث افزایش عرضه پول در قلمرو، از طریق سازگاری و همزیستی دو یا چند سکه، بدون ایجاد اثرات تورمی میشود، همانطور که این موضوع در تحقیقات تجربی گاوتورپ نشان داده شده است [۸۳]. همانطور که در پاراگراف قبلی اشاره شد، وجود CSMS در یک قلمرو، فعالیت اقتصادی بالقوه محلی را افزایش میدهد [۷۳]. این افزایش برخلاف آنچه که جریان پولگرایی نشان میدهد، منجر به افزایش تورمی نمیشود. در این رابطه، لیاتیر و دان [۲۹] پیشنهاد میکنند که عرضه کالا و خدمات در یک اقتصاد معین با ایجاد CSMS همزمان است.
از سوی دیگر، CSMSها میتوانند نقش مهمی در کاهش اثرات بحران پولی، به ویژه در کشورهایی با اقتصادهای نوظهور داشته باشند [۸۴]. در این رابطه WIR – CMS در سوئیس –مثال خوبی برای این مورد باشد. WIR همانطور که گاوتورپ[۲۴] و استودر[۲۵] نشان دادهاند، میتواند کمبود نقدینگی را در ارز رسمی مهار کند، بنابراین سناریوی ثبات پولی و اقتصادی بیشتری را ارائه میدهد. با توجه به تحقیقات آلامینوس[۸۵]، میتوان ظرفیت CMS را برای جلوگیری و مقابله با بحرانهای پولی تعیین کرد.
سرانجام، و از آنجا که عملکرد آنها برعکس یکدیگر است، در این بخش، «ارزهای رمزنگاری شده» باید ذکر شوند. امروزه، با رقابت حدود ۱۰۰۰ «ارز رمزنگاری شده» در بازار نسبتاً مبهم، هر کدام از آنها میخواهند بازار را در انحصار خود قرار دهند یا حداقل بر آن سلطهگری کنند. با این حال، این ابهام مانع سرمایهگذاریهای بزرگ در «ارزهای رمزنگاری شده» و فناوری بلاکچین نمیشود. واضح است که تفاوتهای زیادی بین «ارزهای رمزنگاری شده» و ارزهای اجتماعی و مکمل نه تنها از نظر وزن اقتصادی، بلکه از نظر طراحی و عملکرد آنها نیز وجود دارد [۷۸].
معروفترین و بزرگترین «ارز رمزنگاری شده» جهان، «بیت کوین» است، ارزی که ادعا میشود جایگزینی برای ارزهای رسمی است و به طور اساسی متفاوت است، و جایی که پرداختها دیگر توسط شخص ثالث انجام نمیشود، بیت کوین این فرض را دارد که نماینده جایگزین پول رسمی است. با این حال، این واقعیت که بیت کوین با ارزهای داخلی در مبادلات با توجه به نوسان قیمت بازار معامله میشود و نشان دهنده عرضه و تقاضای نسبی است، نشان میدهد که بیت کوین یک CMS نیست، بلکه یک جایگزین است [۷۸].
۲-۲- ترویج و مدیریت سیستم پولی مکمل
اکثر CMSها در نتیجه یک ابتکار مدنی مرتبط با جنبشهای اجتماعی ایجاد شدهاند. این ابتکارات بیشتر یا کمتر با مشارکت مدیریت دولتی محلی، شهرستانی و یا استانی همراه بوده است که نتایج بهتر یا بدتری را به دنبال داشتهاند [۲۸، ۷۶، ۸۶، ۸۷].
بلانک و فار [۸۷] در تحقیقات خود به بررسی سطوح مختلفی که این حمایت و مشارکت میتواند داشته باشند، پرداختند و نتیجه گرفتند که دو سناریو ممکن وجود دارد: حمایت و ارتقاء سیستمهای پولی که توسط نهادهای اجتماعی و اقتصادی هدایت میشوند، یا اجرا و مدیریت سیستم پولی مکمل توسط خود دولت.
مورد اول بر منطق تقدمبخشی به قوانین داخلی برای تشویق فرآیند ابتکارات جدید از پایین به بالا با اهداف منافع عمومی دلالت دارد، و چارچوبی برای توانمندسازی و مشارکت شهروندی ارائه میدهد تا بازیگران اجتماعی-اقتصادی بتوانند سازماندهی کنند و پاسخی درونزا ارائه دهند که نیازهای اجتماعی را بهتر برآورده کنند. با توجه به این، نتایجی که گارسیا-کورال و همکارانش [۷۶] در تحقیقات خود بدست آوردند، نشان میدهد که حمایت نهادی از CSMS بر میزان پذیرش جمعیت محلی تأثیر مثبتی دارد.
سناریوی دوم به معنای ایجاد اقدامی از بالا به پایین در خدمت اهداف و سیاستهای تعیین شده برای منافع عمومی است. این همسویی با استراتژیهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در یک قلمرو [۸۸] میتواند فرصتی را در سیاستهای عمومی محلی [۲۷] برای تقویت روابط اجتماعی، همکاری متقابل، همزیستی متقابل، پاسخگویی و اعتماد بین فعالان اقتصادی و اجتماعی در یک قلمرو با تقویت الگوی توسعه انسانی فراهم کند که در آن منابع مالی به عنوان ابزاری برای تقویت روابط اجتماعی و زندگی اقتصادی محلی مطرح میشود. به روشهای مختلف، میتوان بدون نیاز به افزایش هزینههای عمومی (کارایی)، تأثیر اقتصادی منابع عمومی (کارایی) را افزایش داد [۲، ۱۸، ۲۷، ۸۹، ۹۰]. با این حال، در این سناریوی دوم، با واگذاری وظیفه طراحی و مدیریت سیستم مکمل پولی به یک ساختار اداری، امکان توانمندسازی اقتصادی و مشارکت شهروندان که در سناریوی اول در نظر گرفته شده است، محدود میشود [۸۷].
تحقیقات مختلف، مشکلات مدیریتی و سازمانی (منابع انسانی، منابع فنی و تکنولوژیکی، در دسترس بودن زمان،::) که جزو لاینفک مدیریت سیستم پولی مکمل هستند، را نشان میدهند که میتواند منجر به شکست سازمان شود [۸۸، ۹۱، ۹۲].
مدیریت ضعیف CSMS، که به فقدان آموزش، آمادگی فنی، تعهد و بداههکاری برای اتخاذ تصمیمات اقتصادی و مالی مناسب توسط مدیران و کاربران بدل شده است، یکی از عوامل تضعیفکننده سیستم است [۲، ۷۸].
علاوه بر این، مالیات از دیگر مسائل در حوزه مدیریت CSMS است. برای مثال میتوان به مشکلات یا سختیهایی اشاره کرد که ناشی از تبدیل مبلغ مشمول مالیات پول رسمی کشور از حقایق مشمول مالیات خاص است – مانند درآمد ناشی از فعالیتهای اقتصادی، کار، ارائه خدمات، تأمین کالا یا کسب درآمد از اشخاص حقوقی- که با استفاده از CSMS به وجود میآید.
از این نظر، همانطور که دینی [۹۳] پیشنهاد میکند، ممکن است استفاده از CSMS یک روش تسهیل کننده برای دور زدن بدهی مالیاتی باشد، به همین دلیل است که برخی از دولتها ممکن است از سیستمهای پولی مکمل حمایت نکنند، و حتی علیه آنها قانون وضع کنند. در این زمینه، دینی و کیوپکیولیس [۲] بیان میکنند که مدیر CSMS باید نقش کنترل کننده معاملات اقتصادی را بر عهده بگیرد تا اطلاعات لازم و به موقع را به مقام مالیاتی مربوط ارائه دهد تا به طور دقیق، از عدم پرداخت مالیات جلوگیری شود.
با توجه به موارد فوق، برخی تحقیقات به کفایت برخی موسسات مالی با مدیریت سیستمهای پولی مکمل اشاره کردهاند [۸۸، ۹۴].
با این حال، نبود یا کمبود موسسات مالی محلی، با گرایش به توسعه محلی یک قلمرو، نه تنها مانع ایده قبلی میشود، بلکه در نهایت امکان اجرای یک سیستم پولی مکمل در یک قلمرو را تضعیف میکند [۹۴].
۳-۲- دامنه قلمروطلبانه یک سیستم پولی مکمل
این واقعیت که یک سیستم پولی مکمل فقط میتواند در یک قلمرو خاص مورد استفاده قرار گیرد، در تحقیقات مختلف به عنوان یکی از مهمترین نقاط قوت آن شناخته شده است [۷۷].
این واقعیت که جریان اقتصادی ایجاد شده توسط سیستم پولی مکمل همچنان در یک قلمرو متمرکز است، افرادی را که جامعه را تشکیل میدهند به خرید کالاها یا خدمات (دولتی یا خصوصی) در قلمرو خاصی تشویق میکنند، که باعث افزایش فعالیت اقتصادی و مصرف در آن قلمرو میشود [۷۳].
منفعت اقتصادی که از پساندازها و هزینههای تولید شده در آن قلمرو بدست میآید، به عنوان منفعتی که از طریق سیستم پولی مکمل به دست میآید، باید برای برآورد هزینهها یا تامین سرمایهگذاری (دولتی یا خصوصی) در خود قلمرو مورد استفاده قرار گیرد [۳۶، ۹۵].
این مزیتی که CSMS ارائه میدهد میتواند تأثیر مفیدی بر اقتصادهای محلی داشته باشد، آنها را درونزا تحت تأثیر قرار میدهد [۴۶] چیزی که بدون شک بر توسعه انسانی محلی و ایجاد مناطق مقاوم تر تأثیر مثبت دارد [۴۶].
۴-۲- سودمندی: توابع پوششهای CSMS
ابزار یا عملکردهایی که CSMS میتواند پوشش دهد یکی از عواملی بوده است که در پژوهشهای علمی بیشترین توجه را داشته است. این ابزار به کاربردی اشاره دارند که CSMS در نهایت ممکن است داشته باشد، نمونههای رایج آن معاملات اقتصادی بین عمده فروشان و خرده فروشان، پرداخت مالیاتهای محلی یا پرداخت دستمزد است [۸۸]. از نظر کاربردی، CSMSها ابزارهای مفیدی برای تسهیل فرایندهایی هستند که برخی از شرکتها در برخورد با ورشکستگی با ایجاد توافق جبرانی بین طلبکاران و بدهکاران دچار آن شوند [۹۶].
همان طور که آماتو و فانتاچی [۷۸] بیان میکنند، باید بین این ابزار و امکان واقعی استفاده از CMS تعادل وجود داشته باشد. این تعادل چیزی است که آنها «بند تعادل» نامیدهاند، یعنی باید بین CSMS و مفید بودن آن رابطه متقابل وجود داشته باشد. بنابراین، هرچه روابط متقابل بینCSMS و مفید بودن آن بیشتر باشد CSMS قویتر خواهد بود. بنابراین، یک CSMS نامتعادل یا کم درآمد -یعنی زمانی که از CSMS معینی فقط میتوان برای به دست آوردن تعداد کمی کالا یا خدمات استفاده کرد- باعث ناامیدی [۹۱] یا شکایت [۹۲] در کاربران میشود زیرا آنها اثربخشی و مفید بودن آن را درک نمیکنند [۹۷].
آلدریج و پترسون [۹۱] جنبههای مالیاتی را از جمله مشکلاتی میدانند که میتواند باعث شکست CMS شوند. چنین مشکلاتی، مانند محدودیتهای زمانی و منابع یا کمبود نقدینگی در CSMS، استفاده از CSMS را دشوار میکنند، که در نتیجه انباشت ماندهها ایجاد میشود. در این رابطه، دینی و کیوپکیولیس [۲]، در مورد مدارهای اعتباری متقابل، به دو مشکل معمولی که در این نوع CSMS ممکن است رخ دهد، اشاره میکنند: انباشت ماندههای مثبت یا انباشت ماندههای منفی. با این حال، هیچ یک از این مشکلات به این سادگی نیستند: بسیاری از ماندههای مزمن منفی «سودهای مجانی» مخرب نیستند، بلکه نتیجه نهادهایی هستند که ممکن است ورشکسته باشند. در مورد انباشت ماندههای مثبت، میتواند نتیجه اشخاص یا نهادهایی باشد که با کالاهایی که در قلمرو تولید نمیشوند معامله میکنند و قبل از اینکه بتوانند آنها را در CMS در بازار محلی بفروشند، باید آنها را خارج از آن با ارز رسمی خریداری کنند.
کرونز و گرای [۹۷]، بین سازگاری CMS یا ظرفیتی که ارز برای برآوردن نیازهای فعلی یک قلمرو دارد و مفید بودن(سودمندی) درک شده توسط کاربران رابطه علی مشاهده کردند. میتوان درک کرد که سازگاری بیشتر مستلزم مجموعهای بیشتر از نیازهای برآورده شده است، بنابراین عملکرد ارز بیشتر میشود، سپس سودمندی درک شده افزایش مییابد و در نتیجه، نگرش مثبت نسبت به استفاده از CMS افزایش مییابد.
سرانجام، باید توجه داشت که CSMS نه تنها توسط مدیریت دولتی پشتیبانی شود [۹۸] بلکه باید توسط آن پذیرفته و مورد استفاده قرار گیرد. این به رسمیت شناختن CSMS به عنوان ابزار مبادله توسط مدیریت دولتی همچنین میتواند باعث شود که تعداد بیشتری از اشخاص حقیقی و حقوقی آن را بپذیرند، بنابراین خود سیستم تقویت میشود [۲۸، ۹۴].
۵-۲- شبکه استفاده: افراد حقیقی یا حقوقی که از ارز استفاده میکنند
«شبکه استفاده» متشکل از اشخاص حقیقی یا حقوقی – دولتی یا خصوصی – است که در CSMS مشارکت میکنند. یک CSMS به درستی تعریف شده، انباشت ارز نیست بلکه گردش دائمی آن است [۷۸]، بنابراین، اگر «شبکه استفاده» به تعداد کافی از اعضا نرسد، یا محدود باشد، این موضوع CSMS را به یک ابزار کم تاثیر تبدیل میکند [۹۱، ۹۸، ۹۹].
همانطور که موتا، دینی و سارتوری [۲۲] بیان میکنند، قدرت SARDEX -یک CMS که در جزیره ساردینیا ایتالیا استفاده میشود- در یک سیستم چند لایه یا یک شبکه گسترده قرار دارد که افراد را در ابعاد مختلف به طور همزمان درگیر میکند، و به گسترش فعالیتهای انسانی، خلاقیت، تحقیق و توانایی ایجاد فرهنگ و اجتماع کمک میکند.
کرونز و گرای [۹۷]، بر اساس نظریههای رفتار انسان، در تحقیقات خود مجموعهای از متغیرها، مانند سازگاری، سهولت استفاده یا سودمندی درک شده را شناسایی کردند که باعث میشوند یک ارز معین کم و بیش استفاده شود. بنابراین، رابطه علی بین سازگاری و سهولت استفاده، سهولت استفاده درک شده و پشتیبانی مفید تعیین میکند که تا چه اندازه از CMS استفاده میشود. بنابراین، وجود مشکلات، برای مثال مشکلات تکنولوژیکی، ناشی از سودمندی کم از ارز توسط افرادی که میتوانند از آن استفاده کنند یا مکمل کم آن ممکن است باعث عدم استفاده از ارز شود.
از سوی دیگر، توجه به موارد زیر جالب است: CSMS برای رقابت با پول فیات[۱۱] یا به عنوان جایگزین پول در زمان رکود اقتصادی طراحی نشده است. گاتورپ [۲۴] و گومز [۸۴] نتیجه میگیرند که در زمان رشد اقتصادی، استفاده از ارزهای مکمل کمتر است. گومز [۸۴] حتی ادعا میکند که رشد اقتصادی باعث شکست خوردن طرحهای مختلف آرژانتین در بازارهای مبادلهای شد که در مواجهه با بحران اقتصادی که این کشور در دهه اول قرن ۲۱ با آن روبرو شد، به وجود آمدند.
۶-۲- اصول و ارزشها
یکی از مهمترین اصول در پژوهشهای علمی در رابطه با اصولی که راهنمای اجرای CSMS هستند، اجماع اجتماعی پیرامون آن در میان بازیگران اقتصادی و اجتماعی قلمرو است. در این رابطه، کیم و همکارانش [۸۸] این اجماع را شرط لازم برای موفقیت CSMS میدانند و دینی و کیوپکیولیس [۲۱۰۰] عدم وجود این اجماع را یکی از خطرناکترین مولفههایی میدانند که میتواند CSMS را تضعیف کند، به ویژه عدم اجماع اجتماعی در مورد اهمیت مسئولیت فردی به عنوان بخشی از مسئولیت مشترک برای رفاه، مدیریت خوب و استفاده مناسب از CSMS به عنوان یک خیر همگانی. همانطور که فار بیان میکند [۲۶]، این اجماع به روش جدیدی برای درک مشارکت فعال شهروندان و همه عوامل اجتماعی و اقتصادی یک قلمرو نیاز دارد.
آلدریج و پترسون [۹۱]، و همچنین کوپر [۹۲]، در تحلیل خود ضعفی را که میتواند نشان دهنده این واقعیت باشد که CMSها در کشورهای مختلف و خارجی ترویج میشوند، در نظر گرفتند و در این زمینه به بیاعتمادی که روابط دور در CMS ایجاد میکند، اشاره کردند.
کرونز و گرای [۹۷] الزاماتی را که CSMS باید در جهت سازگاری استفاده از آن با شیوه زندگی کاربران رعایت کند، نشان دادهاند.
CSMSهایی که در یک بازار یا اقتصاد جایگزین تعبیه شدهاند، مبتنی بر اصول مهمی مانند برابری، دموکراسی، همکاری، متقابل، عدالت [۱۰۱] و خیر همگانی [۱۰۲] هستند و با رضایت و شناسایی با مقادیری که نشان میدهند، اجرا میشوند. همانطور که مایر و هادون [۵۶] بیان میکنند، اخلاق سعی میکند شیوههای مشترک را هم از طریق سازماندهی جمعی و هم از طریق نگرانی اخلاقی برای توسعه انسانی سازماندهی کند.
نورس [۸۶] بیان میکند که وجود این ارزشها به سیستم پولی مکمل قدرت خاصی میبخشد تا در بلندمدت موفق شود، از آنجایی که کاربران در «بازار جایگزین» تعامل دارند، نه تنها به دنبال تجارت، بلکه به دنبال دستیابی به اهداف اجتماعی، [۱۰۲] ایجاد و تقویت پیوندها و هویت جامعه [۷۳] هستند.
سارتوری و دینی [۲۳] پس از تحقیقات خود در مورد SARDEX بیان میکنند که موفقیت و در نتیجه قدرت یک سیستم پولی مکمل، از تعادل بین مکانیسمهای طراحی خاص تعیین میشود که عقلانیت اقتصادی با تعهد و مجموعهای از ارزشهای اجتماعی که از آن حمایت میکنند، فراهم میکند.
سرانجام، مطالعاتی مانند مطالعات لی [۱۰۳]، یوسیفیدیس و همکارانش [۱۰۴] و گومز آلوارز دیاز و رودریگز موریلا [۳۶] بزرگترین نقطه قوت اصلی که موفقیت سیستم پولی مکمل را تضمین میکند، اهمیت روابط اجتماعی مستقیم در قلمرو و اعتماد را، چه بین فردی و چه در برابر سیستم پولی مکمل، میدانند. در این رابطه، این واقعیت که CSMS از پشتیبانی نهادی برخوردار است و همچنین میزان آگاهی که مردم از این مکانیسم دارند، بر امکان اجرای CSMS در یک قلمرو تأثیر مثبت میگذارد [۷۶].
۷-۲- هدف از این تحقیق
با توجه به نحوه ارزیابی هر یک از متغیرهایی که در پژوهشهای علمی توضیح داده شدهاند، این تحقیق این نظریه کلی را پذیرفته است که CSMSها ابزارهای مناسب و مفید برای تقویت فرآیندهای توسعه پایدار محلی و تابآوری شهری هستند [۴، ۱۰۵، ۱۰۶]. با این حال، هدف از این تحقیق و آنچه مورد بحث است، شناسایی و تصمیمگیری در مورد اینکه کدام استراتژیها برای اجرا و مدیریت CSMS در هر قلمرو – شهر، شهرستان یا منطقه – بهترین هستند و بهینهسازی قابلیتهایی که فرآیندهای توسعه پایدار محلی و تابآوری شهری را تقویت میکنند.
در دستیابی به این هدف، این تحقیق به ارتقا پژوهشهای علمی در مورد CSMSها میپردازد و در عین حال، یک چارچوب استراتژیک ارائه میدهد که امکان اجرای CSMSها را فراهم میکند.
۳- مواد و روشها
روش بکار رفته در این تحقیق، از یک طرف، روش ترکیبی SWOT-AHP است و از طرف دیگر، از ماتریس استراتژی SWOT استفاده میکند. بنابراین، ابتدا، تحلیل نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها (SWOT) بررسی میشود، و به همراه آن از فرآیند تحلیلی سلسله مراتبی، که با مخفف (AHP) شناخته میشود، استفاده میشود. در نهایت، استراتژیهای بهینه با استفاده از ماتریس SWOT مشخص میشوند.
همان طور که لرند و همکارانش [۱۰۷] بیان میکنند، تحلیل SWOT، بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. استفاده از این تحلیل امکان شناسایی عوامل بیرونی (تهدیدها و فرصتها) و عوامل داخلی (نقاط ضعف و قوت) را که بر یک سیستم اجتماعی خاص تأثیر مثبت یا منفی میگذارند، میدهد.
با این حال، این تحلیل SWOT، به خودی خود، ارزش ذاتی ندارد، بلکه استفاده از آن در چارچوب یک فرایند برنامهریزی استراتژیک موجه است. در کنار این، و به عنوان نقطه ضعف این روش، باید توجه داشت که تعیین اهمیتی که هر مولفه میتواند بر بقیه داشته باشد امکانپذیر نیست [۱۰۸]. با استفاده از یکی از روشهای تصمیمگیری چند معیاره، مانند فرایند سلسله مراتبی تحلیلی یا AHP، میتوان این محدودیت را از بین برد [۱۰۹].
فرایند سلسله مراتب تحلیلی (AHP) روشی است که معمولاً توسط جامعه علمی استفاده میشود [۱۱۰، ۱۱۱].
این روش که توماس ساتی آن را طرح کرده است، یک نظریه اندازهگیری کلی است که به ما امکان میدهد مساله یا هدفی را که از تصمیم گرفته شده است، در یک ساختار سلسله مراتبی متشکل از اهداف، عوامل، عوامل فرعی و جایگزینها که به صورت کلی، مولفههای تصمیمگیری را تشکیل میدهند، قرار دهیم. اهمیتی که هر یک از این مولفههای تصمیمگیری میتوانند داشته باشند، دو به دو با مولفهی قبلی در سطح سلسله مراتبی، به صورت مقیاس عددی که امکان میدهد مقادیر کمی از ارزیابیهای کیفی به دست آیند، مقایسه میشود. این فرایند اندازهگیری که اهمیت نسبی هریک از مولفههای تصمیمگیری مدل AHP را نشان میدهد یکی از مزایای اصلی آن امکان ارزیابی جنبهها در ماهیت کیفی و کمی است.
با این حال، هدف مدل AHP این است که از طریق معماری مقایسهای نظیر به نظیر ریاضی، تعیین کند که در سطح جهانی، بهترین جایگزین یا تصمیمی که مدل ارائه میدهد کدام است و در نتیجه تصمیمگیری را بر اساس معیارهای متعدد و برنامهریزی استراتژیک تسهیل کند [۱۱۲، ۱۱۳].
بنابراین، استفاده از روش ترکیبی SWOT-AHP با استفاده از تحلیلSWOT ، امکان ایجاد یک چارچوب مرجع اولیه کیفی را فراهم میکند که عوامل خارجی و داخلی موثر بر تصمیم را تحلیل میکند، که با استفاده از روش AHP، دیدگاه کمی این عوامل را در بر میگیرد. به طور خلاصه، هدف از AHP همراه با تحلیل SWOT ارزیابی و سنجش سیستماتیک و قابل فهم هر یک از عوامل موجود در آن و در نتیجه مقایسه شدت آنها است [۱۱۴].
روش SWOT-AHP را میتوان در چند حوزه اجرا کرد [۱۱۵]. بنابراین، مطالعات مختلفی انجام شده است که از این روش برای تسهیل تصمیمگیری یا حل مشکلات متعدد در صنایع [۱۱۶]، انرژی [۱۱۷]، کشاورزی [۱۱۸]، گردشگری [۱۱۹]، مهندسی [۱۲۰] و بخشهای توسعه کشور [۱۲۱] استفاده کردهاند.
در نهایت، تعریف مجموعهای از استراتژیهای «SWOT» بر اساس متدولوژی که وایریش [۱۲۲] طراحی کرد، امکان تشخیص تعاملات بین همه عوامل خارجی (تهدیدها و فرصتها) و عوامل داخلی (نقاط ضعف و نقاط قوت) را میدهد تا بهترین استراتژیهای ممکن برای دستیابی به هدف تعیین شده شناسایی شوند [۱۱۴].
بنابراین، با توجه به چارچوب روششناسی ارائه شده، این تحقیق در چهار مرحله زیر انجام میشود:
مرحله ۱) توسعه ماتریس SWOT.
با بررسی پژوهشهای علمی، نقاط ضعف، تهدیدها، نقاط قوت و فرصتهایی را که میتوانند در اجرای یک سیستم پولی مکمل خاص در یک قلمرو مهم باشند، مشخص میشوند.
در مجموع هیچ یک از این چهار عامل نباید از ده مولفه فراتر روند. این از جستجو برای سازگاری در مدل AHP ایجاد میشود که در مرحله سه توسعه مییابد. تعداد زیادی از عوامل فرعی اهمیت نسبی هر یک از آنها را کاهش میدهند و بنابراین امکان دارد یکی از آنها به اشتباه نادیده گرفته شود یا ناهماهنگی مدل وجود داشته باشد [۱۲۳].
مرحله ۲) تعریف سلسله مراتب تصمیمگیری با استفاده از روش AHP.
هنگامی که مجموعه نقاط ضعف، تهدیدها، نقاط قوت و فرصتها مشخص شد، ساختار روابط سلسله مراتبی معیارها و معیارهای فرعی تصمیمگیری که مدل را تشکیل میدهند، ایجاد میشود.
مرحله ۳) اندازه گیری اهمیت معیارها و معیارهای فرعی با استفاده از روش AHP.
بر اساس یافتههای موجود در چارچوب نظری، مقایسه نظیر به نظیر هریک از چهار معیار تصمیمگیری که در این مورد با هریک از چهار مولفه ماتریس SWOT منطبق هستند و نیز مقایسه نظیر به نظیر هر یک از معیارهای فرعی تصمیمگیری، که با هر یک از مولفههای تشکیل دهنده SWOT منطبق هستند، انجام میشود.
به محض اینکه تعداد افراد مورد نیاز برای انجام این مقایسهها به دست آمد، ساتی و زدمیر [۱۲۴] بیان میکنند که فرد متخصص برای تمامی مقایسههای دو به دو کافی است، هر جفت با ارجاع به مقادیر بیان شده در جدول ۳، که شدت اهمیت هر مولفه و عامل فرعی را نسبت به دیگری اندازهگیری میکند، ارزیابی میشود.
جدول ۳- ارزیابی دو به دو از اهمیت دو مولفه با اشاره به معیارهای اصلی در سلسله مراتب درختی.
شدت اهمیت در مقادیر عددی | تعریف | توضیحات |
۱ | اهمیت برابر | این دو مولفه به طور مساوی در دستیابی به اهداف کمک میکنند یا دارای اهمیت یکسانی هستند. |
۳ | یک مولفه نسبتاً از اهمیت بیشتری نسبت به دیگری برخوردار است. | تجربه و رتبهبندی یک مولفه بیشتر از مولفه دیگر است. |
۵ | یک مولفه بسیار مهمتر از مولفه دیگر است. | تجربه و رتبهبندی یک مولفه بسیار بیشتر از مولفه دیگر است. |
۷ | اهمیت یک مولفه بسیار قویتر از دیگری است. | تجربه و رتبهبندی یک مولفه بسیار بالاتر از مولفه دیگر است. |
۹ | اهمیت فوقالعاده یک مولفه بر مولفه دیگر | شواهدی که مولفهای را بر مولفه دیگر ترجیح میدهند، دارای بالاترین مرتبه تأیید ممکن هستند. |
۲، ۴، ۶ و ۸ | مقادیر متوسط بین رتبهبندی های قبلی | برای تعیین ارزش یک مولفه نسبت به دیگری استفاده میشود. |
منبع: [۱۱۲].
از سوی دیگر، اطمینانی که مدل طرح شده ارائه میدهد با سازگاری مدل نشان داده میشود. به عبارت دیگر، سازگاری به شما امکان میدهد ثبات مقایسههای دو به دو را که انجام شدهاند، و با شاخص یا نسبت سازگاری (CR) نشان داده میشوند را تعیین کنید. برای هر یک از ماتریسهای مقایسهای محاسبه شده، مقدار اندازهگیری شده توسط شاخص سازگاری باید کمتر از ۰.۱ باشد، که این مقدار نشاندهنده مقبولیت مدل است.
محاسبه شاخص سازگاری، مقدار صفر را جستجو نمیکند یا قصد دستیابی به آن را ندارد. مقدار شاخص سازگاری یا مقدار شاخص ناسازگاری مدل، اگر زیر ۰.۱ باشد، نشان میدهد که تا چه حد میتوان به درک بهتری از مسئله دست یافت [۱۲۳، ۱۲۵].
در نهایت، اهمیت نسبی هر مولفه از آرایه SWOT و هر یک از عوامل فرعی درون هر یک از این مولفهها بدست میآید. این امر امکان اولویتبندی هر عامل فرعی در کل مدل و در نهایت تعیین استراتژی بهینه برای مجموعه هدف را ممکن میسازد.
رویکرد الگوریتمی ماتریسها و بردارهای این مقادیر و نیز محاسبه هر یک از شاخصهای سازگاری، شاخص روش AHP، توسط الگوی AHP Excel با ورودیهای متعدد انجام میشود [۱۲۶، ۱۲۷]. بر خلاف سایر ابزارهای رایانهای، مانند اکسپرت چویس [۱۲]۲۰۰۰ یا «XLSTAT»، استفاده از این صفحه گسترده برای مایکروسافت اکسل تحت مجوز کرییتیو کامنز[۱۳] مجاز است، که این تحقیق را کاهش میدهد. علاوه بر این، مزیت دیگر، سهولت استفاده از آن برای توسعه کار مشارکتی و شبکهای است که این امکان را میدهد هر ارزشگذاری به صورت جداگانه لحاظ شود تا سیستم مدل ارزشیابی یکپارچه ایجاد شود.
مرحله ۴) تعریف استراتژیها با استفاده از ماتریس SWOT
سرانجام، در مرحله چهارم، ماتریس استراتژی SWOT ایجاد میشود. هدف یافتن مناسبترین استراتژیها برای دستیابی به هدف پیشنهادی، با در نظر گرفتن مجموعهای از مولفههای مربوطه که در مرحله قبل بدست آمده است، میباشد.
ماتریس استراتژی SWOT، که در جدول ۴ ارائه شده است، مجموعهای از چهار گروه استراتژیک را که ناشی از عوامل خارجی و داخلی تحلیل SWOT هستند را نشان میدهد: نقاط ضعف-تهدیدها(WT)، نقاط ضعف-فرصتها(WO)، نقاط قوت-تهدیدها(ST) و در نهایت، نقاط قوت-فرصتها(SO). در اولویتبندی آن دسته از عوامل فرعی که در مرحله قبل اهمیت بیشتری یافتهاند، در آخرین مرحله مهم است که نقاط قوت و فرصتها را به حداکثر برسانیم و ضعفها و تهدیدها را به حداقل برسانیم. بنابراین، هدف استراتژیهای SO به حداکثر رساندن نقاط قوت و فرصتها است، در حالی که استراتژیهای ST مبتنی بر نقاط قوتی هستند که تهدیدها میتوانند در محیط با آن روبرو شوند. استراتژیهای WT با به حداقل رساندن نقاط ضعف و تهدیدها ایجاد میشوند، در حالی که استراتژیهای WO سعی میکنند ضعفها را به حداقل برسانند و فرصتها را به حداکثر برسانند [۱۲۲].
جدول ۴- ماتریس استراتژی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها
عوامل خارجی | |||
تهدیدها(T) | فرصتها(O) | ||
عوامل داخلی | نقاط ضعف(W) | استراتژیهای کاهش نقاط ضعف، کاهش تهدیدها یا «استراتژیهای WT-mini-mini» سعی کنید هم نقاط ضعف و هم تهدیدها را به حداقل برسانید، که در نتیجه ریسکهای احتمالی کاهش مییابند. | استراتژیهای کاهش نقاط ضعف، افزایش فرصتها یا «استراتژیهای WO-mini-maxi» به دنبال به حداقل رساندن نقاط ضعف و حداکثر کردن فرصتها باشید. بحث شناسایی نقاط ضعفی است که مانع استفاده از فرصتها میشود. |
نقاط قوت(S) | استراتژیهای افزایش نقاط قوت، کاهش تهدیدها یا «استراتژیهای ST maxi-mini هدف این استراتژیها به حداکثر رساندن آن نقاط قوتی است که میتوانند تهدیدهای خارجی را به حداقل برسانند. | استراتژیهای افزایش نقاط قوت، افزایش فرصتها یا «استراتژیهای SO-maxi-maxi» هدف از این استراتژیها به حداکثر رساندن آن نقاط قوتی است که امکان استفاده یا توسعه فرصتها را فراهم میکند. |
منبع: [۱۲۲].
۴- تحلیل و بحث
۱-۴- تحلیل نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها (SWOT)
بنابراین، چارچوب نظری که در بالا تعریف شد، بر اساس تحقیقات کمی و کیفی که بر روی ارزهای اجتماعی و مکمل انجام شده است، امکان تعیین نقاط ضعف، تهدیدها، نقاط قوت و فرصتهایی را که در پژوهشهای علمی بیان شدهاند، میدهد. در نتیجه، ماتریس SWOT برای اجرا و مدیریت یک سیستم پولی مکمل در یک قلمرو به دست میآید (جدول ۵).
جدول ۵- ماتریس نقاط ضعف (W)، تهدیدها (T)، نقاط قوت (S) و فرصتها(O).
نقاط ضعف(W) | تهدیدها(T) |
W1) عدم آموزش، آمادگی فنی، تعهد و ضعفهای سازمانی [۲، ۷۸، ۸۸، ۹۱، ۹۲]. W2) عدم وجود سیستم مالی محلی یا برای قلمرو [۸۸، ۹۴]. W3) «شبکه استفاده» محدود [۷۸، ۹۱، ۹۸، ۹۹]. W4) ابزار کوتاه [۹۱، ۹۲]. W5) سازگاری کم CSMS با محیط اجتماعی، فرهنگ و شیوه زندگی کاربران [۹۱، ۹۲، ۹۷]. W6) عدم وجود اجماع گسترده اجتماعی در مورد اجرا و استفاده مسئولانه از پول اجتماعی | T1) ظهور سایر سیستمهای پولی مکمل جایگزین، به ویژه «ارزهای رمزنگاری شده» [۷۸]. T2) استفاده کم از سکه [۸۴، ۹۷، ۱۲۸]. T3) تقلب مالیاتی [۲، ۹۳]. T4) عدم حمایت یا رد توسط مدیریت دولتی [۹۸]. T5) از دست دادن اعتماد و همکاری متقابل در CSMS [36، ۷۲، ۹۱، ۱۰۱، ۱۰۳، ۱۰۴]. T6) رشد اقتصادی [۲۴، ۸۴]. |
نقاط قوت(S) | فرصتها(O) |
S1) «شبکه گسترده» [۲۲، ۸۸، ۱۰۶]. S2) همسویی CSMS با استراتژیهای سیاست اجتماعی، اقتصادی و پایداری در قلمرو [۲۷، ۸۸]. S3) تقویت توسط مدیریت دولتی [۲۸، ۷۶، ۸۶، ۸۷، ۹۸]. S4) پذیرش و استفاده از ارز توسط مدیریت دولتی [۲۸، ۹۴]. S5) تنوع امکانات استفاده [۷۸، ۸۸، ۹۷]. S6) هویت بالا با استفاده از اصول و ارزشهای CSMS که از طریق اجماع اجتماعی حاصل میشوند [۲۲، ۲۳، ۷۳، ۸۶، ۱۰۱-۱۰۴]. | O1) افزایش روابط اجتماعی و تقویت شبکههای مصرفکننده جامعه [۲، ۲۷، ۸۹]. O2) افزایش فعالیت اقتصادی درونزا در قلمرو [۷۳، ۷۶، ۷۷]. O3) افزایش اثرگذاری اقتصادی منابع عمومی بر قلمرو بدون نیاز به افزایش هزینههای عمومی [۲، ۱۸، ۲۷، ۸۹، ۹۰]. O4) کمک به برابری اقتصادی بیشتر، ثبات و شمول اجتماعی قلمرو [۲۸، ۷۷]. O5) ترویج کارآفرینی و طرحهای نوآوری اجتماعی، و نیز سرمایهگذاریهای اثرگذار اجتماعی در منطقه ارز [۲۲، ۲۷، ۲۹]. |
منبع: شرح و بسط از این مقاله
۲-۴- تعریف ساختار سلسله مراتبی
تعریف ساختار سلسله مراتبی، نمایش روابط وابستگی سلسله مراتبی بین معیارها و معیارهای فرعی تصمیمگیری و تصمیمات استراتژیک را دشوار کرده است. این روابط، که در شکل ۱ نشان داده شدهاند، در چهار سطح طبقهبندی شدهاند. سطح اول هدفی که مدل باید به آن دست یابد یا اینکه کدام تصمیمات استراتژیک باید اتخاذ شوند، را ارائه میدهد: اجرا و مدیریت CSMS در قلمرو برای تقویت توسعه پایدار محلی و تابآوری شهری. دومین سطح به معیارهای تصمیمگیری اشاره میکند، در این مورد این معیارها نقاط ضعف(W)، تهدیدها(T)، نقاط قوت(S) و فرصتها(O) هستند. سطح سوم معیارهای فرعی تصمیمگیری را نشان میدهد. در نهایت، سطح چهارم مجموعهای از تصمیمات استراتژیک را ارائه میدهد- «استراتژیهای WT-mini-mini»، «استراتژیهای WO-mini-maxi»، «استراتژیهای ST-maxi-mini» و «استراتژیهای SO-maxi-maxi» که باید بر اساس آنها تصمیمگیری شود.
۳-۴- اندازهگیری اهمیت معیارها و معیارهای فرعی
پژوهشهای علمی بازنگریسته شده از نظر دانش نظری و عملی که نویسندگان آنها بیان کردهاند، به اندازه کافی غنی و ارزشمند هستند و در رابطه با تعریف هدف مطرح شده به اندازه کافی ساختاریافته هستند، که این به تیم تحقیق این امکان را میدهند قضاوتها و داوریهایی داشته باشند که اهمیت معیارها و معیارهای فرعی را که به مدل سازگاری بالایی میدهند ارزیابی و اندازهگیری کنند [۱۲۴].
این قضاوتها نتیجه فرایند تحلیل انتقادی پژوهشهای علمی بازنگریسته شده هستند [۱۲۹] که در دو بخش انجام شد، یک بخش گروهی، به صورت تیم تحقیقاتی، و یک بخش انفرادی، که در آن هر فرد تحقیق کننده که در تحلیل دادهها مشارکت داشت، قضاوت خود را انجام داد، به این ترتیب، تیم تحقیق تلاش کرد تا استدلالهای کارشناسان پژوهشهای علمی را همراه با چشمانداز جامع هدفی که تیم تحقیق در آن مشارکت داشته است، ادغام کند [۱۲۴].
در نتیجه موارد فوق، جدولهای ۶ و ۷ با استفاده از روشهای هندسی مقایسهاس دو به دو که به صورت جداگانه انجام شدهاند، اجماع مدل را برای ارزیابی هر معیار و معیارهای فرعی تصمیمگیری نشان میدهند.
جدول ۶- ارتباط هر یک از معیارهای تصمیمگیری (عوامل تحلیل SWOT) در سطح ۲.
معیار(عامل SWOT) | ارتباط یا اهمیت |
نقاط ضعف | ۵۱ درصد |
تهدیدها | ۹.۳ درصد |
نقاط قوت | ۱۹.۱ درصد |
فرصتها | ۲۰.۶ درصد |
نرخ سازگاری (CR): 3.8 درصد |
منبع: شرح و بسط از این مقاله.
جدول ۷- ارتباط هر یک از عوامل فرعی.
معیار | اهمیت معیار در سطح ۲ | معیار فرعی | رتبهبندی معیار در سطح ۳ | رتبهبندی معیار فرعی در رابطه با کل مدل | ||
اهمت | رتبهبندی | اهمیت | رتبهبندی | |||
(W) | ۵۱ درصد | W1 | ۶.۱۵ درصد | ۵ | ۳.۱۴ درصد | ۱۲ |
W2 | ۲.۸۴ درصد | ۶ | ۱.۴۵ درصد | ۲۰ | ||
W3 | ۱۷.۳۳ درصد | ۴ | ۸.۸۴ درصد | ۴ | ||
W4 | ۲۰.۵۳ درصد | ۳ | ۱۰.۴۷ درصد | ۳ | ||
W5 | ۲۵.۲۲ درصد | ۲ | ۱۲.۸۶ درصد | ۲ | ||
W6 | ۲۷.۹۳ درصد | ۱ | ۱۴.۲۴ درصد | ۱ | ||
نرخ سازگاری (CR): 4.4 درصد | ||||||
(T) | ۹.۳ درصد | T1 | ۳.۷۸ درصد | ۶ | ۰.۳۵ درصد | ۲۳ |
T2 | ۲۶.۰۶ درصد | ۲ | ۲.۴۲ درصد | ۱۶ | ||
T3 | ۷.۶۶ درصد | ۴ | ۰.۷۱ درصد | ۲۱ | ||
T4 | ۱۷.۶۹ درصد | ۳ | ۱.۶۵ درصد | ۱۹ | ||
T5 | ۳۸.۰۳ درصد | ۱ | ۳.۵۴ درصد | ۱۰ | ||
T6 | ۶.۷۸ درصد | ۵ | ۰.۶۳ درصد | ۲۲ | ||
نرخ سازگاری (CR): 4.2 درصد | ||||||
(S) | ۱۹.۱ درصد | S1 | ۲۱.۵۰ درصد | ۱ | ۴.۱۱ درصد | ۷ |
S2 | ۱۰.۹۶ درصد | ۶ | ۲.۰۹ درصد | ۱۷ | ||
S3 | ۱۳.۹۷ درصد | ۵ | ۲.۶۷ درصد | ۱۵ | ||
S4 | ۱۶.۰۵ درصد | ۴ | ۳.۰۶ درصد | ۱۳ | ||
S5 | ۱۷.۳۵ درصد | ۳ | ۳.۳۱ درصد | ۱۱ | ||
S6 | ۲۰.۱۷ درصد | ۲ | ۳.۸۵ درصد | ۸ | ||
نرخ سازگاری(CR): 5.4 درصد | ||||||
(O) | ۲۰.۶ درصد | O1 | ۲۷.۲۴ درصد | ۲ | ۵.۶۱ درصد | ۶ |
O2 | ۹.۳۰ درصد | ۵ | ۱.۹۲ درصد | ۱۸ | ||
O3 | ۱۷.۹۷ درصد | ۳ | ۳.۷۰ درصد | ۹ | ||
O4 | ۲۷.۸۸ درصد | ۱ | ۵.۷۴ درصد | ۵ | ||
O5 | ۱۷.۶۱ درصد | ۴ | ۳.۶۳ درصد | ۱۰ | ||
نرخ سازگاری (CR): 4.1 درصد |
با توجه به سطح ۲ مدل تصمیمگیری سلسله مراتبی، ارزیابی معیارهای تصمیمگیری – با نرخ سازگاری ۳.۸ درصد – بیشترین اهمیت را معیار نقاط ضعف، با میزان ۵۱ درصد دارد. بنابراین اینکه موانع قوی باید برطرف شوند تا هدف پیشنهادی محقق شود، موضوعی تصادفی نیست. به عبارت دیگر، اگر استراتژیهای مناسب برای به حداقل رساندن ضعفها طراحی نشوند، دستیابی به هدف پیشنهادی پیچیده خواهد بود. بنابراین، با غلبه بر این موانع، میتوان از فرصتها استفاده کرد (با اهمیت ۲۰.۶ درصد) و برخی از نقاط ضعف شناسایی شده را به نقاط قوت (با اهمیت ۱۹.۱ درصد) تبدیل کرد.
از سوی دیگر، تهدیدها، با اهمیت ۹.۳ درصد، میتوانند باعث شوند CSMS به هدف خود نرسد، اما مقدار اهمیت زیر میانگین آن نشان میدهد که با بهینهسازی نقاط قوت میتوان تهدیدها را خنثی کرد. در رابطه با معیارهای فرعی تصمیمگیری در سطح ۳ مدل سلسله مراتبی، جدول ۷ اهمیت هر یک از آنها را در فرایندهای مقایسهای دو به دو نشان میدهد، که همگی نرخ سازگاری زیر ۱۰ درصد را دارند.
بنابراین، در مورد معیارهای فرعی نقاط ضعف، دو معیار عدم وجود اجماع اجتماعی گسترده در اجرا و استفاده مسئولانه از پول اجتماعی (W6) و سازگاری پایین ارز با محیط اجتماعی، فرهنگ و شیوه زندگی کاربران (W5) بیش از نیمی از نقاط ضعف را به خود اختصاص دادهاند. در واقع، در رابطه با مدل سلسله مراتبی کلی، آنها در ارزیابی معیارهای فرعی تصمیمگیری رتبههای ۱ و ۲ را به خود اختصاص میدهند. نتایج جنبههای مربوط به این واقعیت که CSMS امکان استفاده کمی دارد (W4 با اهمیت ۲۰.۵۳ درصد) و افرادی که به صورت حقیقی یا حقوقی از آن استفاده میکنند اندک هستند (W3 با اهمیت ۱۷.۳۳ درصد) نیز مرتبط هستند.
بیش از ۶۴ درصد تهدیدها با دو معیار فرعی توضیح داده میشوند، یکی مربوط به از دست دادن اعتماد و همکاری متقابل در CSMS (T5 با اهمیت ۳۸.۰۳ درصد) و یکی مربوط به عدم استفاده از CSMS (T2 با اهمیت ۲۶.۰۲ درصد) است. یکی دیگر از مهمترین تهدیدها مربوط به این واقعیت است که مدیریت دولتی نه تنها نمیتوانند از CSMSها حمایت کنند بلکه آنها را از طریق قوانین ضد CSMS رد میکنند (T4 با اهمیت ۱۷.۶۹ درصد).
در مورد معیارهای فرعی تصمیمگیری مربوط به نقاط قوت، سه مورد از آنها بیش از ۵۰ درصد اهمیت دارند، S1 (21.5 درصد) که مربوط به تعداد افرادی است که از CSMS استفاده میکنند، S6 (20.17 درصد) مربوط به تنوع امکاناتی است که CSMS میتواند ارائه دهد، و S5 (17.35 درصد) هویت بالایی که افراد میتوانند با اصول و ارزشهای CSMS از طریق اجماع اجتماعی به دست آمده برای اجرای آن نشان دهند. معیارهای S3 (با اهمیت ۱۳.۹۷ درصد) و S4 (با اهمیت ۱۶.۰۵ درصد)، که هنوز با معیارهای مختلف به اشتراک گذاشته میشوند، دارای اهمیت یا نقشی هستند که مدیریت دولتی میتواند از CSMS به عنوان ارائه پشتیبانی به موقع و حتی پذیرش CSMS به عنوان وسیله پرداخت استفاده کند. بنابراین، نقاط قوت CSMS به میزان اهمیتی که مدیریت دولتی میتواند در اجرا و مدیریت خود داشته باشد، بستگی زیادی ندارند، اما اقدامات ترکیبی ارتقاء و به رسمیت شناختن CSMS به عنوان روش پرداخت یکی از نقاط قوت اصلی آن است.
سرانجام، براساس فرصتها و معیارهای فرعی تصمیماتی که با آنها گرفته میشوند، بیش از ۵۰ درصد اهمیت با دو زیر معیار توضیح داده میشود: O4 که به برابری اقتصادی، ثبات و شمول اجتماعی قلمرو کمک میکند (۲۷.۸۸ درصد) و O1 که روابط اجتماعی را افزایش میدهد و شبکههای مصرف کننده جامعه را تقویت میکند (۲۷.۲۴ درصد)، هر دو معیار بدون شک با اصول توسعه پایدار محلی و اصول تابآوری شهری همخوانی دارند. از سوی دیگر، این واقعیت که معیار فرعی O3 مربوط به افزایش اثرگذاری اقتصاد منابع عمومی در یک قلمرو بدون نیاز به افزایش هزینههای عمومی است که تقریباً اهمیت ۱۸ درصد دارد و میتوان با همین استدلال تفسیر کرد که نقاط قوتی که نقش مدیریت دولتی را نشان میدهند، در مدل تفسیر شده بودند: برای مثال، تاثیر بر معیارهای فرعی دیگر مانند O5 مهم است، اما به موفقیت CSMS وابسته نیست.
۴-۴- تعریف استراتژیها
در نتیجه تحلیل SWOT-AHP قبلی و با توجه به روابط سلسله مراتبی سطح ۴ که در شکل ۱ ارائه شده است، با استفاده از ماتریس استراتژیSWOT، میتوان استراتژیهای مختلف WT، WO، ST و SO را تعریف کرد که دستیابی به مجموعه هدف را ممکن میسازد (جدول ۸).
جدول ۸- ماتریس استراتژی SWOT برای اجرا و مدیریت CSMS در کشور برای تقویت توسعه پایدار محلی و تابآوری شهری.
عوامل خارجی | |||
تهدیدها(T) | فرصتها(O) | ||
عوامل داخلی | نقاط ضعف(W) | استراتژیهای کاهش نقاط ضعف، کاهش تهدیدها یا «استراتژیهای WT-mini-mini» WT1) ایجاد اجماع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی. [(D5 + D6)→ (D3 + D4)] + [A5 +A2 + A4] | استراتژیهای کاهش نقاط ضعف، افزایش فرصتها یا «استراتژیهای WO-mini-maxi» WO1) ایجاد انجمن رصدخانه برای CSMS. [(D5 + D6)→ (D3 + D4)]→[O4 + O1]: [O3→O5] |
نقاط قوت(S) | استراتژیهای افزایش نقاط قوت، کاهش تهدیدها یا «استراتژیهای ST maxi-mini ST1) تعریف ابزارهای ارتباطی برای افزایش آگاهی و آموزش در امور مالی اخلاق مدارانه. [(F6)→(F5 + F1):→[A5 + A2 + A4] | استراتژیهای افزایش نقاط قوت، افزایش فرصتها یا «استراتژیهای SO-maxi-maxi» SO1) ترویج همسویی CSMS با استراتژیهای توسعه پایدار محلی. [F3 + F4]:[(F6 + F5 + F1)→ [O4 + O1] : [O3→O5] |
منبع: شرح و بسط از این مقاله.
دادههایی وجود دارند که بالاتر از سایر دادهها هستند: نقاط ضعف W3، W4، W5 و W6 46.41 درصد از مدل تصمیمگیری سلسله مراتبی را نشان میدهند. در کنار این دادهها، میتوان رابطه نزدیک بین با اهمیتترین ضعفها و تهدیدها را اضافه کرد: عدم اجماع اجتماعی (W6) و ناسازگاری بین CSMS و جامعه (W5)، CSMS را از نظر تعداد افرادی که بخشی از آن هستند و مجموعه امکاناتی که آن دارد (W4) که در نهایت باعث ایجاد تهدیدهای T2، T4 و T6 میشود، تضعیف میکند.
بنابراین، بدون به حداقل رساندن یا غلبه بر نقاط ضعف، تجهیز هر CSMS به قابلیتها و نقاط قوت لازم پیچیده است طوری که بتواند تأثیر تهدیدها را به حداقل برساند و از فرصتها استفاده کند و در نتیجه موفقیت در دستیابی به هدف پیشنهادی را تضمین کند. جدول ۹ خلاصهای از استراتژیهای طراحی شده را نشان میدهد.
جدول ۹- خلاصه استراتژیهای اجرا و مدیریت «سیستمهای پولی اجتماعی مکمل» (CSMS).
استراتژیها | WT1) ایجاد اجماع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی WO1) ایجاد انجمن رصدخانه برای CSMS. ST1) تعریف ابزارهای ارتباطی برای افزایش آگاهی و آموزش در امور مالی اخلاق مدارانه. SO1) ترویج همسویی CSMS با استراتژیهای توسعه پایدار محلی. |
منبع: شرح و بسط از این مقاله.
استراتژی WT1، با هدف به حداقل رساندن نقاط ضعف و در نتیجه تهدیدهایی که میتوانند هدف را به خطر بیاندازند، کلید مدل میشود.
صرف نظر از اینکه CSMS در مرحله اولیه، یا مرحله اولیه یا مرحله پیشرفته چرخه حیات خود است، نهاد، گروه یا موسسه (دولتی یا خصوصی) که نقش مسئول یا مدیر CSMS را ایفا میکند، باید تشخیص اجتماعی-اقتصادی قلمرو را انجام دهد تا حداکثر همبستگی بین CSMS و محیط اجتماعی، فرهنگ و شیوه زندگی افرادی که از آن استفاده خواهند کرد، را شناسایی کند و نیز فعالان اجتماعی و اقتصادی و جامعه مدنی سازمان یافته را با هدف دستیابی به بیشترین اجماع اجتماعی ممکن درمورد اهمیت، مناسب بودن، قابل اعتماد بودن و استفاده از CSMS مشارکت دهد.
استفاده از روش تحقیق مشارکتی (PRA) یا حسابرسی اجتماعی بیشترین تعداد افراد حقیقی یا حقوقی را توانمند و درگیر میکند، مناسب است [۹۹، ۱۳۲-۱۳۰]، و به نوبه خود به CSMS اجماع اجتماعی گسترده و مشروعیت اجتماعی میدهد که منجر به کاربران بیشتر و امکانات بیشتر برای استفاده میشود.
با این حال، دو نتیجه از این استراتژی مطرح است: تبدیل نقاط ضعف W5 و W6 به نقطه قوت S6 و تبدیل نقاط ضعف W3 و W4 به ترتیب به نقاط قوت S1 و S5. این امر میتواند تاثیری را که تهدیدهای T5، T2 و T4 میتواند بر هدف داشته باشند به حداقل برساند.
استراتژی WO1، با هدف به حداقل رساندن نقاط ضعفی که باعث از دست رفتن فرصتها میشود، انجام میشود. این استراتژی ورودی مهمی برای دیگر استراتژیها است. هنگامی که مهمترین نقاط ضعف و راههای کاهش آنها با تبدیل آنها به نقاط قوت مشخص شدند، نظارت و شناسایی تکامل آنها و چگونگی تأثیر آنها بر مجموعه فرصتهایی که میتواند با ارائه امکاناتی برای توسعه پایدار محلی (O3+O5) باعث افزایش تابآوری قلمرو (O4+O1) شود، لازم است. در این رابطه، توصیه میشود که با توجه به اجماع اجتماعی، نهادی مانند انجمن رصدخانه برای CSMS ایجاد شود تا وظایف مشاهده و تکامل CSMS در رابطه با محیطی که در آن توسعه مییابد انجام شوند.
هدف استراتژی ST1 به حداکثر رساندن و استفاده از نقاط قوت برای به حداقل رساندن تهدیدها است. بنابراین، توسعه نقطه قدرت S6 برای حفظ سایر نقاط قوت مانند S5 و S1 و دستیابی به هدف پیشنهادی ضروری است. آن نهاد دولتی یا خصوصی که CSMS را ترویج و مدیریت میکند، میتواند ابزارهای ارتباطی را برای افزایش آگاهی و آموزش در امور مالی اخلاق مدارانه تعریف کند که میتواند انگیزهای برای استفاده و مشارکت بیشتر افراد در CSMS باشد. چنین طرحهای ارتباطی ابزار مناسبی برای به حداقل رساندن همه تهدیدها هستند.
هدف استراتژی SO1 به حداکثر رساندن آن دسته از نقاط قوتی است که امکان استفاده از فرصتها را در رابطه با هدف تعریف شده فراهم میکنند. بنابراین، این مسئله مربوط به نهادی است که مسئول اجرا و مدیریت CSMS است که به دنبال حداکثر همگام سازی بین CSMS، نقاط قوت آن و استراتژیهای توسعه پایدار محلی قلمرو است.
مشارکت مدیریت دولتی در CSMS ضروری نیست، هر چند که حمایت دولت از آن بسیار مهم است. این حمایت میتواند از طریق حمایت نهادی و بیش از همه از طریق به رسمیت شناختن آن به عنوان ابزار پرداخت انجام شود. این حمایت میتواند در همسویی CSMS با استراتژیهای توسعه پایدار محلی قلمرو، تأثیر مهمی داشته باشد. این مشارکت نتیجه ترکیب نقاط قوت F3 و F4 است. یکی از آثار این تأثیر، افزایش سطح Fortress F6 و در نتیجه F5 و F1 است.
در مجموع، این زنجیرهی عوامل نقطه شروعی است که باید از فرصتهایی که میتوانند به بهترین نحو به هدف تقویت توسعه پایدار محلی (O3 + O5) و تابآوری محلی (O4 + O1) دست یابند، حداکثر استفاده را کرد. برای این منظور، وجود یک نهاد نظارتی و مشارکتی چند بخشی لازم باشد، چون میتواند با استفاده از دادهها و اندازهگیریهای بدست آمده از رصدخانه که در استراتژی WO1 ارائه میشوند، فرصتهایی را که میتوانند در محیط مرتبط با توسعه پایدار محلی و تابآوری محلی ایجاد شوند، به موقع شناسایی کند.
۵- نتیجه گیری
تحقیقات علمی مختلفی در زمینهی نقاط ضعف، تهدیدها، نقاط قوت و فرصتهایی که با اجرا و مدیریت سیستم پولی مکمل خاص نشان داده میشوند، انجام شدهاند. با این حال، این تحقیق، برخلاف دیگر تحقیقات، با ادغام استدلالها و نتیجهگیریهای مختلفی که در پژوهشهای علمی در مورد این نوع ابزارها بیان شدهاند، تحلیل SWOT را ارائه میدهد.
از سوی دیگر، برای دستیابی به هدف این تحقیق «تصمیمگیری در مورد اینکه کدام استراتژیها برای اجرا و مدیریت CSMS برای تقویت توسعه پایدار محلی و تابآوری شهری مناسبتر هستند» از روش AHP استفاده شد. استفاده از این تکنیک به معنای نوآوری در زمینه تحلیل ارزهای مکمل و در نتیجه مشارکت در پژوهشهای علمی است.
استفاده از تکنیک SWOT-AHP به ما امکان میدهد تا در مورد اینکه کدامیک از معیارها و معیارهای فرعی تصمیمگیری استراتژیک برای دستیابی به هدف مورد نظر مناسبتر هستند، بحث و تحلیل کنیم. سلسله مراتب معیارها و معیارهای فرعی تصمیمگیری (جدولهای ۵ و ۶) شامل همه یافتههای این تحقیق است.
در این مجموعه، مهمترین آن یافتهای است که بر ضرورت غلبه بر نقاط ضعف به منظور اجرا و مدیریت CSMS که توسعه پایدار محلی و فرایندهای تابآوری شهری را تقویت میکند، تاکید دارد. نقاط ضعف شامل مواردی است که باعث سازگاری کم CSMS با محیط اجتماعی آن میشوند و نیز مواردی که مانع دستیابی به اجماع اجتماعی در ایجاد، اجرا و مدیریت چنین ابزاری میشوند.
بنابراین نتیجهگیری این است که در اجرا و مدیریت CSMS در قلمروی مانند شهر، شهرستان یا منطقه، در وهله اول به اجماع اجتماعی در مورد اهمیت CSMS نیاز است.
این نتیجهگیری نقطه شروع این تحقیق برای طراحی استراتژیهای اجرا و مدیریت CSMS است.
در نتیجه تحلیل استراتژیک و فرایند تصمیمگیری، میتوان مجموعهای از استراتژیهای زیر را طراحی کرد، و به هدف این تحقیق دست یافت:
1) ایجاد اجماع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی (WT1).
۲) ایجاد انجمن رصدخانه برایCSMS (WO1).
۳) تعریف ابزارهای ارتباطی برای افزایش آگاهی و آموزش در امور مالی اخلاق مدارانه (ST1).
۴) ترویج همسویی CSMS با استراتژیهای توسعه پایدار محلی (SO1).
همانطور که در این تحقیق پیشنهاد شد، این استراتژیها به گونهای طراحی شدهاند که امکان اجرای عملی را در هر قلمرو که در آن یک نهاد، دولتی یا خصوصی، مایل به اجرا و مدیریت CSMS است، فراهم کردهاند. با وجود این، نکات زیر مهم هستند. (۱) این استراتژیها با هدف اولیهای که برای CSMS تعیین شده است، یعنی تقویت فرآیندهای توسعه محلی و تابآوری شهری، تعریف شدهاند. تعریف هر هدف دیگر برای CSMS میتواند منجر به استراتژیهای دیگری شود، استراتژییهایی که بر اساس روش پیشنهادی، میتواند توسط جامعه علمی مورد بررسی قرار گیرند. (۲) استراتژیهای پیشنهادی، حتی در نتیجه تحلیل استراتژیک دقیق از پژوهشهای علمی گسترده و متنوع بازنگری شده، هنوز مورد بحث قرار نگرفتهاند و هنوز با هم مقایسه نشدهاند، که این موضوع محدودیت این تحقیق را نشان میدهد. با این حال، باید در نظر داشت که مانند هر فرآیند استراتژیک دیگری، این چهار استراتژی باید ارزیابی شوند، چیزی که در این تحقیق انجام نشده است و میتواند در تحقیقات بعدی بررسی شود.
ارزهای مکمل اجتماعی، با ویژگیهای خود، میتوانند شهرها و مناطق را قویتر و مقاومتر کنند و میتوانند تأثیرات بحرانها را کمتر کنند. بنابراین، پاسخ این است که حداکثر استفاده از ابزاری مانند ارزهای مکمل اجتماعی شود تا به نتیجه رسید. امروزه، که یک بحران اجتماعی و اقتصادی میتواند تهدیدی برای رفاه میلیونها نفر باشد، تلاش برای ارائه راهحلها بدون کنار گذاشتن مسیر توسعه پایدار مشخص شده در سند ۲۰۳۰ ضروری است، که نه تنها به غلبه بر بحران کمک کند، بلکه منجر به تحول اجتماعی و اقتصادی لازم برای ایجاد جهان احتمالی دیگر شود.
[۱] complementary monetary system (CMS)
[۲] Strengths, Weaknesses, Opportunities and Threats-Analytic Hierarchy Process (SWOT-AHP)
[۳] complementary social monetary system (CSMS)
[۴] Sustainable Development Goals (SDGs)
[۵] Calgary Dollar
[۶] Chiemgauer
[۷] BerkShares
[۸] Scopus
[۹] Web of Science (WoS)
[۱۰] Google Scholar
[۱۱] fiat
[۱۲] ExpertChoice 2000
[۱۳] Creative Commons licence