بهترین و بدترین کمپین های بازاریابی دیجیتال در تمام دوران
بهترین کمپین های بازاریابی دیجیتال از جنبه های شخصی رسانه های اجتماعی، ارتباطات و هنرهای تجسمی و تاکتیک های فروش ظریف بازاریابی استفاده می کنند. با ترکیب اینها، برندها میتواند مستقیماً در ضمیر ناخودآگاه مشتری و همچنین قلب آنهاجای بگیرند. یا، می تواند یک جلوه تحقیرآمیز داشته باشد، مانند تبلیغ پپسی که کندال جنر آن را به نمایش می گذارد. برای الهام بخشیدن به ایدههای کمپین دیجیتال مارکتینگ یک هشدار در مورد کارهایی که نباید انجام دهید داشته باشید.ما لیست خود را از بهترین و بدترین کمپینهای بازاریابی دیجیتال در تمام دوران منتشر میکنیم. سعی میکنیم تا جایی که میتوانیم منحصراً به کمپینهای آنلاین پایبند باشیم.
۵ مورد از بهترین کمپین بازاریابی دیجیتال در تمام دوران
- چالش سطل آب یخ
رئیس جمهور وقت، اوباما، چالش را پذیرفت و در آن شرکت کردآیا تاکنون هیج یک از چالش های TikTok را انجام نداده اید؟ برقراری ارتباط از طریق رسانه های اجتماعی و جسارت داشتن برای اشتراک گذاری فایل های ضبط شده سال هاست که در حال افزایش است. در سال ۲۰۱۴، موج جدیدی از ویدیوی چالشی با ظهور “چالش سطل آب یخ” با محوریت خیریه آغاز شد. این فرضیه به اندازه کافی ساده بود: برای نشان دادن حمایت از تحقیقات ALS، یک سطل یخ روی سر خود در یک ویدیوی رسانه اجتماعی بریزید. پس از اتمام، دوستان را نیز به چالش می کشید تا این کار را انجام دهند، تا به کمپین کمک کرده و دامنه آن را گسترش دهید. اگرچه اغلب به انجمن ALS مرتبط است، این کمپین در واقع توسط پت کوین و پیت فریتز، دو فعال ALS، آغاز شد. روایتهای رقابتی زیادی وجود دارد، آیا میتوانید واقعا در آن مشارکت کنید، اما صرفنظر از این، این پروژه آگاهی کافی برای افزایش بودجه تحقیقاتی به میزان ۲۲۰ میلیون دلار در سراسر جهان ایجاد کرد. این پول به خوبی مصرف شد، زیرا تنها چند سال بعد در سال ۲۰۱۶، محققان ژن جدیدی را کشف کردندکه به نوبه خود منجر به ژن درمانی هدفمند و توسعه دارو شد.
به گفته اب آدیری، مدیر استراتژی We Are Social، چالش سطل یخ بر بسیاری از ویژگیهای شخصیتی که هنگام استفاده از رسانههای اجتماعی ظاهر میشوند، تأثیر میگذارد. این روحیه رقابتی را تشویق می کند، و هر شرکت کننده سعی می کند ویدیوی خود را سرگرم کننده تر، پوچ یا حتی ظالمانه تر از قبلی کند. همچنین به این واقعیت کمک میکند که مردم اغلب در رسانههای اجتماعی تمایلات خودشیفتگی دارند و از بهانهای برای ارسال تصاویر و ویدیوهای خود لذت میبرند.»
- LikeAGirl
کمپین LikeAGirl در سال ۲۰۱۴ از برند بهداشت زنانه به عنوان «تغییر در جنبش فمینیستی» تبلیغ شد، که مرز بین تبلیغات و تأثیر اجتماعی را محو کرد. این کمپین حول مجموعهای از ویدیوهای یوتیوب بود که کلیشههای جنسیتی را معکوس میکردند، عبارت تحقیرآمیز «دخترانه باش و مانند یک دختر رفتار کن » را به معنایی مثبت و نیروبخش تبدیل میکردند، که اغلب تصویری صریح از ورزشکاران و رهبران زن و همچنین دیدگاه نوجوانان را نشان میداد.
کمی پس از آنکه ویدیو پخش شد، زنان و دختران در سراسر جهان شروع به گفتن داستان های خود و پخش آن کردند و به دختران جوان تر نشان دادند که چگونه می توان در برابر شرایط ایستاد و ویدیوهایی از زنان موفق به اشتراک گذاشته شد. این کمپین موفقیت زیادی اشت و تقریبا ۷۶ درصد مورد تایید زنان و دختران قرار گرفت. و حداقل دو مرد از سه مردی که آن را تماشا کردند به این نتیجه رسیدند که باید در حرف های خود تامل بیشتری داشته باشند.
- Spotify Wrapped
چیزی که به یک کاربر در سال ۲۰۱۵ شروع کرد به یک کمپین بازاریابی دیجیتال گسترده تبدیل شد که بسیاری از مردم سال به سال منتظر آن هستند. اکنون این کمپین به آنچه در طول سال گوش دادهاید نگاه میکند و آن را بررسی می کند و در ماه دسامبر یعنی ماه آخر سال، برخی از آمارها و یک لیست پخش را بر اساس ترجیحات شما جمعآوری میکند. کاربران تشویق میشوند تا یافتههای خود را با کمک تبلیغات Spotify Wrapped بهصورت آنلاین به اشتراک بگذارند. هر سال در ماه دسامبر، کاربران Spotify دادههای خود را با یکدیگر به اشتراک میگذارند. در سال ۲۰۱۸، آنها حتی این شانس را دادند که آمار شما را در بیلبوردهای دیجیتالی در مناطقی مانند میدان تایمز و سیرک پیکادیلی نمایشداده شود. این کمپین دیجیتال مارکتینگ به یک دلیل عمده کار میکند: این درباره مردم است. کمپین Wrapped اساساً فقط وسیلهای برای مردم است تا در مورد موسیقی مورد علاقه خود بحث کنند و هر کمپینی که با علایق شخصی افراد مطابقت داشته باشد، موفقیتآمیز خواهد بود.
۴. Chipotle Boorito
از سال ۲۰۰۰، Chipotle در طول فصل تعطیلات، “Boorito” را جشن می گیرد، که اغلب شامل تخفیف هایی است که به مشتریان با لباسی شبح وار حالت ارواح اعطا می شود. در سال ۲۰۲۰، برای بیستمین سالگرد خود، Chipotle در واکنش به همهگیری و ظهور بازاریابی رسانههای اجتماعی، اوضاع را کمی تغییر داد. یک کمپین دو وجهی با تسلط بر بازاریابی دیجیتال و پایبندی اخلاقی به دستورالعمل های ایمنی بیماری همه گیر را به نمایش گذاشت و برای جلوگیری کردن از ازدحام بیش از حد در مکانهای فروشگاه ، Boorito را کاملا دیجیتالی کرد. مشتریان فقط باید Chipotle را در توییتر، اینستاگرام یا TikTok دنبال کنند تا یک کد تخفیف ویژه دریافت کنند که با آن می تواند در برنامه یا وب سایت آنها خریدکنند. در همان زمان، Chipotle یک چالش ویژه TikTok را اجرا کرد: شرکتکنندگان با استفاده از جلوههای صوتی ویژه Chipotle و البته هشتگ، تغییرات «قبل و بعد» خود را در هالووین نشان دادند. ۵ ویدیوی برتری که بیشترین لایک را دریافت کردند، برنده بوریتو رایگان برای یک سال شدند. در مجموع، موفقیتی بیسابقه بود با حمایت اینفلوئنسری همچون ادیسون، با ۳.۶ میلیارد بازدید کلی از ویدیوها با هشتگ Boorito به پایان رسید.
- ویدیوی Dollar Shave Club
در روزهایی در سال ۲۰۱۲، Dollar Shave Club یکی از اولین برندهایی بود که نشان داد کمپین های بازاریابی دیجیتال چقدر می توانند موثر باشند. از طریق یوتیوب یک ویدیو وایرآل یا پخش شد که این ویدیوی یک و نیم دقیقهای ۲۷ میلیون بازدید داشت که به خرید یک میلیارد دلاری شرکت منجر شد. بخشی از موفقیت این ویدیو مربوط به بخش طنز آن بود، بیاحترامی، پوچ و ناسزاگویی آن برای بازار رو به رشد آن زمان که اکثر کاربران آنلاین را تشکیل میداد، جذاب بود. مایکل دوبین، بنیانگذار و مجری این ویدئو، تجربه بازاریابی خود را با آموزش کمدی آماتور خود در UCB ادغام کرد تا راهی جدید برای بازاریابی ابداع کند. علیرغم احمقانه بودن ویدیو، این ویدیو پیشگام بسیاری از نشانههای بازاریابی ویدیویی موفق بود که امروزه نیز وجود دارد. حرکت مداوم، تغییرات ناگهانی موضوع و صحبت مستقیم با دوربین همچنان روشهای موثری برای جلب توجه بیننده هستند. این ویدیو از جنبه تجاری نیز غافل نبوده است. از استعارههای بصری برای دستیابی به نقاط ارزشی مانند اینکه حتی «بچهای نوپا میتواند از آن استفاده کند» استفاده میکند و توجه را به معامله غیرقابل مقاومت ۱ دلاری جلب می کند.
5 مورد از بدترین کمپین بازاریابی دیجیتال در تمام دوران
1.McDonald’s McDstories
اینکه فکر میکنید کمپین دیجیتال مارکتینگ شما چگونه پیش خواهد رفت، میتواند بسیار متفاوت از نحوه انجام آن باشد. این درس برای بازاریابان مکدونالد که مسئول کمپین فاجعهبار McDstories در سال ۲۰۱۲ بودند، بسیارسنگین بوده است. ایده این بود که کاربران توییتر تجربیات خود را با مکدونالد به اشتراک بگذارند و دقیقاً همین اتفاق افتاد. این هشتگ بلافاصله مملو از داستان های ترسناک در مورد اتفاقاتی که در زنجیره فست فود می افتد، پر شد، مکدونالد فقط پس از دو ساعت، تبلیغاتی را برای کمپین انجام داد، امادر همان ساعت ها آسیب ها وارد شده بود. جیسون فالز، خبرنگار رسانههای اجتماعی، این شکست را به عدم خودآگاهی برند نسبت داد. مکدونالدز نمیدانستداستان آن ها از دید مردم چیست. آنها برند خود را آنطور که مصرف کنندگان می دیدند نمی دیدند.
۲. اسنپ چت، آیا تو ترجیح می دهی…
در سال ۲۰۱۸ برنامه اسنپ چت بازی را معرفی کرد که کدام را ترجیح میدهی؟ به ریحانا سیلی بزنید یا به کریس براون مشت بزنید؟ که این بر اساس جریان ملاقات کریس براون و ریحانا بود که منجر به دعوا و کتک کاری آن دو شده بود. سپس ریحانا در اینستاگرام خود به آنان هشدار داد و نوشت شرم بر شما. برای چیزهایی که شرم آور است هزینه می کنید و آن را به تصویر می کشید. و این پیام موجب شد تا ارزش سهام اسنپ چت پنج درصد افت کند.
- Kony 2012
. سازمان کودکان نامرئی، که در سال ۲۰۰۴ توسط بابی بیلی، لارن پول و جیسون راسل تأسیس شد، به دنبال افزایش آگاهی در مورد جنگ جوزف کونی و جنایات انجام شده توسط “ارتش مقاومت لرد” او بود
“Kony 2012” یک فیلم کوتاه بود که کودکان نامرئی بود. این سه بنیانگذار بر این باور بودند که جهان از جوزف کونی و آشوبی که او ایجاد می کرد بی خبر بود. بنابراین آنها تصمیم گرفتند تا آگاهی را گسترش دهند و او را در طول سال دستگیر کنند. خود ویدیو در ابتدا بسیار موفقبه نظر آمد. این اولین ویدیوی YouTube بود که به یک میلیون لایک رسید. اما پس از انتشار، راسل پس از آن که اتفاقی در مورد سلامت روان او در فضای مجازی مورد تمسخر قرار گرفت، دوباره در فضای مجازی آن را منتشرنمود. این امر باعث افزایش علاقه عمومی و انتقاد فزاینده از راسل، و کودکان نامرئی و فیلم «بشردوستانه» آنها شد. تماشای آن فوق العاده ناراحت کننده است. این فیلم با مونتاژ ویدیویی زندگی خانوادگی راسل در سالهای اول زندگی پسرش آغاز می شود. در آن راسل پسرش را قادر میسازد تا «در دنیایی بهتر از او بزرگ شود»، و زمینه فیلم را این گونه تعیین میکند. با نمایش یک مجموعه خیره کننده از ناجی سفید، وضعیت پیرامون جنایات کونی در آفریقای مرکزی به طور کامل از دیدگاه راسل بازگو می شود. او به معنای واقعی کلمه همه چیز را روایت میکند و در کنار همتایان سفیدپوست خود که بهخوبی کار میکنند، بیشتر از افرادی که ادعا میکنند، به آنها کمک میکند. موسیقی دراماتیک و بچههای سفیدپوست بسیار احساسی در این فیلم حضور دارند، هنوز مشخص نیست که راسل و همکارانش با این کمپین بازاریابی دیجیتال چه دستاوردهایی داشتند. بسیاری از مردم اوگاندایی از «شاهکار» خود رنجیدند. این مستند بر محور اوگاندا بود، اما Kony در واقع ۶ سال قبل از انتشار آن از کشور فرار کرده بود. در واقع، او هرگز واقعاً دستگیر نشد و تا زمان مرگ گزارش شده اش بر اثر کووید در ژانویه ۲۰۲۱ آزاد بود. ۴. تبلیغ نژادپرستانه Dove
در سال ۲۰۱۷، Dove یک تبلیغ ویدئویی در فیس بوک منتشر کرد که در آن یک زن سیاه پوست نشان می داد که پیراهن خود را در می آورد به « تبدیل» به یک زن سفید پوست با توجه به اینکه آنها یک لوسیون بدن را تبلیغ می کردند، این به خشم قابل درک و انتشار آگهی منجر شد. این تبلیغ به تنهایی بد بود، اما بدتر از همه، این اولین باری نبود که Dove یک تعصب نژادپرستانه را در تبلیغات خود به نمایش گذاشت. یک کمپین تکان دهنده در سال ۲۰۱۱ سه زن را در طیفی از رنگ پوست نشان داد که در بالای زنان با پوست تیره «قبل» و بالای زنان با پوست روشن «بعد» نوشته شده بود. این شرکت در آن زمان پروسه عذرخواهی را راه اندازی کرد، اما بار دوم، مردم به همین راحتی فراموش نمی کنند. همانطور که کیت بویکین نویسنده سیاسی در یک توییت خلاصه کرد: «یک آگهی نژادپرستانه باعث میشود شما مشکوک شوید. دو تبلیغ نژادپرستانه شما را به نوعی گناهکار می کند.
- Warburton CrumpetCreations
همیشه قبل از اینکه هشتگ های خود را در کمپین بازاریابی دیجیتال خود بگنجانید، تحقیق کنید. تحقیقات ناکافی می تواند منجر به برخی از همراهی های عجیب و غریب شود، مانند یک نانوایی خانوادگی و تولید کننده لباس های خزدار. نانوایی بریتانیایی Warburton در دسامبر ۲۰۱۷ مسابقهای را راهاندازی کرد: از بهترین کرامپتهای خود عکس بگیرید و آن را با هشتگ CrumpetCreations در اینستاگرام آپلود کنید. اگر از قبل به آن نگاه میکردند، میدانستند که کرامپت کریشن نیز نام یک «فورسویتر» حرفهای است، یعنی کسی که لباسهای سفارشی برای جامعه خزدار میسازد. یک مادر خشمگین که میخواست از در چالش شرکت کند بسیار طول کشید تا متوجه این اشتباه شود. واربرتون عذرخواهی کرد و هشتگ رسمی مسابقه خود را تغییر داد. در حالی که واربرتون از این اشتباه کمی خجالتی بود، صاحب کرامپت کریشن به مترو گفت که او این سوء تفاهم را بسیار خنده دار می داند. “این شرکت نان هیچ ایده ای نداشت… چرا آنها هشتگ را قبلا بررسی نکردند”
نتیجه گیری: همانطور که در هر یک از این مثال ها وجود دارد، موفقیت یا شکست یک کمپین بازاریابی دیجیتال در تابلوی آن و تبلیغ آن تعیین می شود. برنامه ریزی مناسب، تحقیقات فراوان و طراحی متفکرانه می تواند باعث موفقیت شود و از شرمندگی شما جلوگیری کند. یک دلیل دیگر برای کار با ماهرترین تیم ها هنگام ایجاد کمپین های خود نیز همین دلایل است.